صبح، از سر مهمان نوازی، «شهر فرشتگان» را می بینم برای دومین بار. خنده دار است که در هر چه کتاب و فیلم و داستان و قصهء عاشقانه، اگر بخواهم همذات پنداری کنم من، خودم را در نقش مرد آن رابطه می بینم! الا پرندهء خارزار و جان شیفتهء رومن رولان که …
برای من یک بار این اتفاق افتاد، کسی نشانه شد به راه من تا درک زیبایی های زندگی به فهم کوچکم بریزد و بعد، عینهو «مگی» که «سِت» را تنها می گذارد، او هم رفت … در ظاهر البته! به قول شازده کوچولو «آنچه اصل است، از دیده پنهان است!»
من هم اگر از همان ابتدای ماجرا می دانستم که قرار به رفتن است و نه ماندن! باز هم انتخابم همین بود که بود. به قول «سِت»؛ ” من ترجیح می دادم یک لحظه در کنارش باشم .. یک لحظه ببینمش .. یک بار صداش رو بشنوم تا ابدیت را بدون اون داشته باشم .. یک بار … “
و بعد …
«گریه کردی؟
– آره.
آدما چرا گریه می کنن؟
– منظورت چیه؟
از لحاظ جسمی چه اتفاقی می افته؟
– خب، مجاری اشک برای محافظت از چشم ایجاد رطوبت می کنن و هنگام بروز هیجانات عاطفی تحریک می شن و قطرات اشک ظاهر می شن.
چرا؟ چرا تحریک می شن؟
– من نمی دونم.
خب شاید … شاید هیجانات عاطفی اینقدر شدید می شه که بدنت نمی تونه تحمل کنه، افکارت، و احساساتت اینقدر قوی می شه که بدنت اشک می ریزه» *
زیر صدای این یادداشت شعر سیمین بهبهانی با آواز همایون شجریان است که می خواند؛ دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من … گر از قفس گریزم کجا روم، کجا، من؟ … کجا روم؟ که راهى به گلشنى ندانم … که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من … نه بستهام به کس دل نه بسته دل به من کس … چو تخته پاره بر موج رها، رها، رها، من … زمن هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک … به من هر آن که نزدیک ازو جدا، جدا، من! … نه چشم دل به سویى نه باده در سبویى … که تر کنم گلویى به یاد آشنا، من … زبودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ … که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟ … ستارهها نهفتم در آسمان ابرى ـ … دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من…
Moein در 08/08/05 گفت:
با سلام.
من از وب سایت بسیار زیبا و دیدنی شما دیدن کردم و از مطالب بسیار زیبای شما دیدن کردم.
وب سایت ما افتخار دارد با به همراه داشتن بیش از ۱۲۰ موضوع نرم افزاری در خدمت شما بزرگواران باشد ٬ ناگفته نماند که سایت ما نو پا است و نیاز به پشتیبانی و همکاری شما دوستان دارد.
امیدوارم شما نیز از سایت ما دیدن فرمایید
با تشکر فراوان معین
آدرس سایت : http://www.FaDownload.com
نوشین در 08/08/05 گفت:
عالی بود.به من هم سر بزن
خیاط در 08/08/05 گفت:
رؤیا این پستها ساعت ندارند؟؟خدایی من و تو ستاره هامان به هم چسبیده از بس که حس مشترک داریم…
مهتاب در 08/08/05 گفت:
بار اول که دیدمش به هوای نیکلاس کیج بود ، دوستش دارم اما براهای بعد عاشقانه بود که دوستش داشتم فارق از بازیگرانش…
هنوز هم ابراهیم مجری برنامه های پدرش است
.•* *•.پرستو.مشکی.پرست.•* *•. در 08/08/05 گفت:
…پاراگراف آخرنوشته هاتون فوقالعادست
فضاش
یاعلی
شیمارها در 08/08/05 گفت:
سلام
با دیوانگی هایم
منتظر شما هستم
سارا در 08/08/05 گفت:
هستی؟ نیستی؟ کوشی؟ بیا…
زهرا در 08/08/05 گفت:
سلام رویای نازنین!خوب هستی؟این روزها کمتر به ماه باران سر می زنی..
دلم گرفته ای دوست…هوای گریه با من…منو بردی به ۴ سال پیش… خاطرات بارانی ام! … آه!
خاطره در 08/08/05 گفت:
دلم گرفت …
واسه …
هوای گریه با من…
واسه عذرا..دوستت…
واسه…
علی در 08/08/05 گفت:
گریه کردم گریه کردم … حتا اسمشو نبردم … پا گذاشتم رو غرورم …
حجم سبز در 08/08/05 گفت:
دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من…
آزیتا در 18/07/21 گفت:
دلم میخواهد بدانم هنوز بعد از اینهمه سال هنوز شادی؟ هنوز از شعرهایش اشک شوق مینشیند در چشمانت؟ میخوام بدانم این عشق، واقعا وجود دارد؟ رویا بعد از خواندن وبلاگت گویی بخشی از تو شدم!
میشه پاسخات رو برایم ایمیل کنی.
دوستت دارم تویی را که تاکنون ندیدهام. در یزد زیبا که من بخشی از وجودم را در آسمان پرستاره ی کوه چکچکاش جا گذاشتهام شاد باش.