برای شادمانی خودم هزار و یک راه بلدم! نزدیکترین و مستقیمترین راه همین است که بیایم سراغ این مای موزیکِ کامپیوترمان و کلیک کنم روی فایل ششم از نهمین فولدر تا باز هم ساز بزند و برایم بخواند که …
این ساز و آواز تقدیم میشود به یک دوست عزیز، نادیده و ناشناس امّا، نزدیک!
بلکه شاد شود دل او نیز هم.
فاطمه در 08/08/05 گفت:
سلام عجب چشمایی داره یاد این گربه به خیر یادمه میگفت روم به دیوار زنم حامله س.
واصح در 08/08/05 گفت:
الهی قربان لباس پاره، زنبورکش، قد و قواره، سر بلند و آبروش برم!
دستت درد نکنه عزیزجان.
چهار ستاره مانده به صبح؛
:: ما هم . قابل شما رو نداشت.
هومن - گندم در 08/08/05 گفت:
انشاالله
خاطره در 08/08/05 گفت:
خداییش از تو بعید بود…
برای مهتاب پخش کردم و میگم ببین بانو جانمان با چی حال میکنه…
میگه… خب آره… چیه… خیلی هم بهش میاد…
منم میگم… نه اصلا نمیاد…
عوضش عسلی هی حال میکنه… و هی پیش رو نگاه میکنه…
چهار ستاره مانده به صبح؛
:: به ما میآد خانوم! مهتاب جان درست میفرمایند