چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

یه مدّتی است نفرین و ناله شده ورد زبانِ همه‌ی ما. سیّدِ اولاد پیغمبرم (به قول آقا) هستیم، اون وقت دیشب خبر رسید که یاروهای موردنظرمون تصادف کردند ناجور! دایی‌ام تلفن زده می‌گه نفرین نکنین. به خدا واگذارشون کنین فقط! 

پی.‌نوشت)؛ گفتم شما هم حواس‌تون باشه. هوس نکنین اذیّت کنین ما رو.

دیدگاه خود را ارسال کنید