“سخت در جستوجوی آدمی بیغشم، آدمی که صادقانه ضربه بزند. اتحادیهی ما راه و رسم از ته دل حرف زدن را از دست داده است. دوستان، دوستان ما از آزردن احساسات یک آدم هراساناند. و این سخت زشت است. ستایش، تنها مُخرب آدمی است. حتّی، شخصیّتهای قوی، اگر بی حساب از جانب مردم ستوده شوند، آمادهی گمراه شدناند. دوستان واقعی باید حقیقت را بگویند، حتّی اگر دردناک باشد. باید بیشتر از کمبودها بنویسند تا دربارهی آنچه موّفق بیان شده است. آنچه موّفق بیان شده است مورد سرزنش مردم قرار نخواهد گرفت.” *
* شروود آندرسن، مصیبت نویسنده بودن، ص ۱۵
مرتبطجات؛
+ نگاهی کوتاه به آثار شروود آندرسن: آندرسن؛ راوی آدمهای حاشیهیی (روزنامهی اعتماد ملّی)
کارگر در 08/08/05 گفت:
جایی نیست دانلودش کنیم؟
امضا: فرهیخته!!
واصح در 08/08/05 گفت:
پس جایگاه تشویق و تاثیر جادوییاش کجاست؟
چهار ستاره مانده به صبح؛
:: حالا یه چیزی گفته این آقا. شما زیاد توجّه نکنین تا بعد، ما رو از این کامنتای خصوصی مرحوم کنین. کلّی حال میده. بوس.
پونه بريراني در 08/08/05 گفت:
این اعتماد ملی هم خیلی باحال بود…کلی از این یادداشتهای مارو از جمله همینو بدون نام و بدون هماهنگی چاپ کرد….چه عرض کنم والا…حالا که دیدم داغ دلم تازه شد باز