:: هر روزی که میگذرد بیشتر اطمینان پیدا میکنم که هیچ دختری سزاوار نیست که آدم ایمان داشته باشد به او! ایمان به دیگری تنها نسبت به یک مرد مصداق پیدا میکند یا دستکم برای من اینطور است. (هیچ نه! شصتدرصد)
:: باید یاد بگیرم که اصولاً انسان جز به خودش نباید به کسی فکر کند! جهنم ِ درسی که به من معرفتِ دیگری داده بود! (من غلط کردم همچین غلطی را یاد بگیرم!)
:: عدّهای هستند که استعداد زیادی دارند در بدی. زشتی. نادوستی. (خودم چی؟)
:: جاناتان! گفته بود آدمجماعت چند دسته هستند در دوستی؛ عدّهای خوب شروع میکنند. عدّهی دیگر خوب ادامه میدهند و عدّهی آخر خوب تمام میکنند. من آن عدّهی آخر را خیلی دوست دارم. فرقی نمیکند قصّهی آدم چهطور شروع شده باشد، مهم نیست چهطوری ادامه پیدا میکند، همین که تهاَش خوب و خوش تمام شود برای من کافی است. عینهو عاقبتبهخیری. هی دوستیهام یادم میآید! هر جایی که پای زنی/ دختری در میان بود، عاقبتبهخیری در کار نبود! (هر جا که نه! شصت درصد موارد.)
پی. نوشت ۱ )؛ هیچی.
پی.نوشت ۲ )؛ وردپرس نمیگذارد لینکهای وبلاگهای دوستاناَم در این ستون کناری به ترتیبِ سابق باشد. یعنی همانطوری که در چهار ستارهی بلاگفایی بود. وگرنه من به همان ترتیب وارد کردهام. این یک توضیح مسخره است برای عدّهای که سلام و علیکشان با آدم ربط مستقیم دارد به جای لینکِ وبلاگشان در این کنار!
پی. نوشت ۳ )؛ بازم هیچی.
محسن در 08/09/03 گفت:
چرا سر نمی زنی اولاً؟ لینک مطلبی که دربازه ی شمس لنگرودی نوشته بودی بفرست ثانیاً و لطفاً!
سلام. من؟ ما هی داریم سر میزنیم با دست و پا! اون هم به روی چشم. میفرستیم آقا.
ملیحه در 08/09/03 گفت:
سلام . چرا جواب نمیدی. مردم بس که زنگ زدم.
سلام. دیدی نمردی! بعدش که حرف زدیم. چشمک
آناهیتا در 08/09/03 گفت:
وای رویا من خیلی موافقم با این حرفهات.البت فقط قسمت هایی که میگی هرجا یک زن هست و…
ولی باور کن وقتی ازدواج کنی دیگه این چیزها نیست…
از ازدواج نترس اگر انتخابت درست باشه کلی میتونی پیشرفت کنی و خوشحال باشی و…
ای خواهر
cpencil در 08/09/03 گفت:
سلام رویا جان!
شاید آره همین طوره! من هم خیلی وقتها به دوستی هام فکر می کنم و دلم میخواد کله خودم رو بکنم برای اینکه اینقدر به بعضی ها الکی بها دادم و بهشون ایمان داشتم!!
برای همین از دوره دبیرستانم گاهی به شدت بیزار میشم!
یه پست خوشمزه!! دارم.
سلام. البت، پیش از کامنت شما، پست خوشمزهتان را بلعیدم. الساعه دوباره میآییم برای اعلامنظر که شما یقین کنید و شاکی نباشید از ما. چشمک
سارا کوانتومی در 08/09/03 گفت:
منم موافقم. بعضی وقتا پیش پسرا می شستم می گفتم این دخترا خیلی ……و ….
خودم فکر می کردم نکنه مشکل دارم ، نکنه باید پسر باشم اشتباهی دختر شدم. راستش هنوز هم فکر می کنم.
ما هم
macromediax در 08/09/03 گفت:
منظورت از ۴ ستاره مانده به صبح اینه که ۴ ستاره دیگه بگیری اول میشی؟
حالا ما منظور خاص این مدلی نداریم ولی، واسهتون کامنت گذاشتم وردپرس بدجور جوابام رو داد؛ “دیدگاه تکراری شناسایی شد؛ شما پیش از این هم چنین چیزی گفته بودید ” والله اگه من حرفی زده باشم قبل از امشب با شما. داستان میسازه واسه دختر مردم
دختر گرگِ دختر است « چهار ستاره مانده به صبح در 08/09/23 گفت:
[…] پی.نوشت ۳)؛ جانِ من به خودتان بگیرید. خیلی جدّی. + […]