چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

یادم بماند؛

هیچ‌کس از دیگران بی‌نیاز نیست. مردمان همه با هم پایدارند.

مردمان چون دانه‌های شانه برابر و هم‌سان‌اند.

مردمان را هر که باشند دوست بدارید و به همگان مهر بورزید.

خداوند به مدارا با مردم دستور داده همان‌گونه که به واجبات امر فرموده است.

مردم‌دوستی و مردم‌داری نیمی از ایمان و عقل است.

خیر نیست در کسی که با دیگران مهر نمی‌ورزد و انس نمی‌گیرد.

همه عضو یک پیکره‌اند. هر که را دردی باشد دیگران آسودگی ندارند.

هر که بنده‌ای مؤمن را بیازارد به پیکار با خدا برخاسته است.*

×××

پی.‌نوشت ۱)؛ عادتی در من هست از بچّگی، جملاتِ کتاب‌هایی را که می‌خوانم توی دفتری یادداشت می‌کنم. گاهی پیش می‌آید، به سراغ دفترهایم می‌روم، ورق می‌زنم آن‌ها را و دوباره‌خوانی می‌کنم.

روز جمعه، این‌جا سه بار به روز شد با سه پُست از جملاتِ سه کتاب به قلم علی شریعتی که من نه حالا، ده سال قبل خوانده‌ام آن‌ها را. منظورم این و این و این یادداشت است.

این روزهای مملکت معلومِ همگی‌مان هست، شما را نمی‌دانم من امّا کم‌کم دارم از موجودیّت چیزی به نام انسانیّت ناامید می‌شوم امّا دل‌ام نمی‌خواهد ناامید باشم و تلاش می‌کنم برای پیدا کردن روزنه‌ و بارقه‌هایی تازه از امید.

جمعه، یکی از آن دفترهای یادشده را مرور می‌کردم، جملاتِ دکتر شریعتی دوباره به دلم نشست. یک‌جورِ خوبی تسکین‌دهنده بود محض بی‌تاب و طاقت نشدن، صبر کردن و چشم کشیدن برای فردا. خیال کردم شاید یکی هم مثل من امید‌لازم باشد با خواندنِ این جملات دل‌خوش شود به آینده. جملات را تایپ کردم و گذاشتم این‌جا.

توضیح می‌دهم برای این‌که به سارا بگویم، من نمی‌دانستم جمعه سال‌روز رحلت دکتر شریعتی بود. امروز، تقویمِ رومیزیِ دختره، همکارم، را که ورق می‌زدم تازه متوجّه شدم منظورِ کامنتِ تو را. توضیح می‌دهم تا مهشاد بداند من این روزها نزده‌ام به خط جناب شریعتی. من به دنبال دست‌آویزی افتاده‌ام محض امیدواری. 

پی.‌نوشت ۲)؛ حدیث است از امام صادق علیّه السّلام «زمانه‌ی پُرآشوبی می‌رسد که مردم همدمی جز کتاب‌هایشان ندارند.» برای همین وقتی می‌خوانم که آقای زائری نوشته دیگر وقت تقیّه نیست و ته‌ یادداشت اشاره کرده به کتاب «محرمانه مستقیم»، حتّا دیگر خواب‌ام نمی‌برد و می‌نشینم به خواندن و با خودم بحث و تجزیه و تحلیل کردن بس که تنها مانده‌ایم.

پی.‌نوشت ۳)؛ * این جملات، حدیث است و روایت شده از حضرتش، علی علیّه السّلام درباره‌ی حقوق شهروندی که از کتاب «محرمانه مستقیم» نقل کرده‌ام در این‌جا. جانِ آن‌چه امام سفارش کرده‌اند همان حرف‌هایی‌ست که دکتر شریعتی با انشای خودش آورده و من برای این توضیح می‌دهم که پیش‌تر عذرخواهی کرده باشم. چه‌بسا حمایت‌های جانب‌دارانه‌ی عدّه‌ای باعث شود روی این پُست هم نُت بگذارند که؛ «پوسیدگی بعضی حرف‌ها، با چشم غیرمسلح هم دیدنی است؛ البته آن روزها، حرف‌های شورانگیز و انگیزه‌بخشی بوده‌اند بی‌شک.»  کوردل بودن هم شاخ و دُم ندارد البته!

پی.‌نوشت ۴ )؛ من همیشه از شتر بودن ترسیده‌ام. خدایا، تو برای من دعا کن. 

۷ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. محمد امین عابدین در 09/06/21 گفت:

    ما بیداریم…

  2. ماهور در 09/06/21 گفت:

    سلام.جالبه.ما هم یک زمانی از روی کتاب حسین وارث آدم شریعتی مشق نوشتیم……………حالا بماند که این روزها مشکلات اساسی داریم با جناب شریعتی.اما هنوز که هنوز است عاشق حسین وارث آدمم.بیش از کویر که همه عاشقش هستند…………حقیقت را با مصلحت ذبح شرعی می کنند این روزها……..جواب کامنت ما را هم که در پست تغییر برای ایران ندادید. تا بعد…………………….

  3. چهار ستاره مانده به صبح در 09/06/22 گفت:

    من اطلاع خاصی ندارم درباره‌ی سؤالی که شما پرسیده‌اید. جواب ندادن‌ام هم از روی همین بی‌خبری بود 🙂

  4. کلبه دنج در 09/06/22 گفت:

    حرف آدم ها دلسوز، به دل می نشیند. چه سالروز مرگشان باشد چه همانطور که گفتی پناه مواقع تنهایی آدم.
    شریعتی را کاش نخوانم و به سادگی بگذرم.
    آن اوایل، همان ده پانزده سال پیش، وقتی شریعتی می خواندم به خودم می گفتم به به چقدر «قشنگ» نوشته است. چه خوب کویر را توصیف کرده و چه و چه.
    امروز اما، چند جمله ای از میان حرفهایش بر می دارم و می گذارم پیش رویم و روزم را با او سپری می کنم.

    ———

    واقعا حوصله می خواد که آدم جمله های خوب همه کتابایی که می خونه رو یه جایی بنویسه. ولی آمّا ! آما اگه نوشت خیلی عالیه. گلچینی از بهترین ها می شه که آدم در عرض چند دقیقه جمله های ناب چندین کتاب رو بتونه مرور کنه.

    بسیار قوی !

    ——–

    پس فیلم شهاب حسینی را ببینیم نه؟
    آخرش هپی اند است. همین کافیست برای این روزهایم. همین که چیزی هپی تمام شود. همین که دلم خوش باشد که هنوزهم چیزهایی هستند که آخر خوبی دارند و وقتی فیلم تمام می شود خنده بر لبانم باشد از سر ِ دمت گرم و حال کردیم و خوش به حالشان و از این صحبت ها.

    —–
    کاش یا undo داشتیم، یا fast forward
    می خواهم ببینم آخر ِ آخرش چه می شود

  5. ماهور در 09/06/23 گفت:

    ممنون.من فکر کردم شاید هواداران شیخ سازمان دهی خاصی برای اعتراض خواهند داشت گفتم شاید شما با خبر باشید.راستی یه سری بزنین به این وب.بدک نیست.www.mahidi.wordpress.com

  6. ماهور در 09/06/24 گفت:

    و من از گوسپند بودن.بگو برای من هم دعا کند…………………….

  7. آينه هاي ناگهان در 09/07/07 گفت:

    «زمانه‌ی پُرآشوبی می‌رسد که مردم همدمی جز کتاب‌هایشان ندارند.»
    چه دردناکه رویا این همه از هم دوری گزیدن

دیدگاه خود را ارسال کنید