چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

۲ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. آوامین در 09/08/04 گفت:

    سلام رویا جان…خوبی؟
    خانومی مهربون ممنونم از کامنت قشنگت…
    من نبودم ده روزی…رفته بودم به یک سفر اجباری…
    وقتی اومدمو کامنتت رو خوندم کلی ذوق کردم…مرسی…مممونم…
    من همیشه یادت هستم…و خوشحالم که هستی…
    میدونم همیشه هستی…
    راستی شمال بیا نیستین شما ؟؟هان ؟
    یه بحران بد روحی بود که هی میشه گفت از اون حالت خفن در اومده…
    راستی این عکس چقدر نمکیه خداوکیلی !!!
    دلم برات تنگ شده چهارستارهههههههههههههههههههههههههههههه…

  2. sahak در 09/08/05 گفت:

    نیاز های خاص …
    تمام تصویر رو خودت گفتی …

دیدگاه خود را ارسال کنید