دست و پا بریدهای هزار پایی بکشت صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پایی که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست.
گلستان سعدی ـ باب سوّم ـ در فضیلت قناعت
{عکس}
شروع یک رؤیای نو
دست و پا بریدهای هزار پایی بکشت صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پایی که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست.
گلستان سعدی ـ باب سوّم ـ در فضیلت قناعت
{عکس}
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»