چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

یادتان هست درباره‌ی این حرف زده بودیم که آدم چه‌گونه می‌تواند کتابِ حسابی انتخاب کند برای خواندن؟ بعد، من نوشته بودم مثلن یک راه این است که آدم به فهرستِ کتاب‌های برگزیده‌ای که از سوی جوایز ادبی مختلف معرّفی می‌شوند اعتماد کند و بنا را بگذارد بر این‌که نیّت جوایز ادبی انتخاب اصلح است. گیرم، من آدمِ داستانِ کوتاه نباشم اصلن. امّا خیال کنم بلدم از ادبیات لذّت ببرم. مثلن درست است که علاقه‌ای به موضوع‌های داستان‌های گوساله‌ی سرگردان نداشتم، امّا نثر و شیوه‌ی روایت، پرداخت و فرم داستان‌نویسی قیصری را که دوست داشتم، یعنی، نمی‌توانم به‌صرفِ این‌که کتابِ مهدی ربی به مرحله‌ی نهایی جایزه‌ی «روزی روزگاری» راه پیدا کرده و عدّه‌ای به‌به و چه‌چه کرده‌اند برای داستان‌های آن‌ گوشه‌ی دنج سمت چپ، من هم به زور خودم را علاقه‌مند کنم به این کتاب.

مرتبط: این، این، این، این، این و این.