آن دو، سه حرفِ بالای صفحه، گوشهی سمت چپ نقاشی یعنی اینکه نوشته است «مهتاب». «مهتاب» چهار، پنج ساله بهنظر میرسید و در فاصلهی کلاس نقاشی تا سفال، منتظر نشسته بود در سالن کتابخانه. حوصلهاش هم سر رفته بود. پیشنهاد کردم نقاشی کند و قبول کرد و کاغذ گرفت با مدادرنگی. نتیجه هم شد این نقاشی. خودش میگفت یک تخت کشیده، که میشود آن حجمی که شبیه قطرهی آب درآمده است. خطخطیهای نارنجی روی آن یعنی پتو. شبهگردالوی قهوهای رنگ هم بالش است. آن آدمِ کنار تخت، دختریست با دست شکسته که آمده دکتر تا حالش خوب شود.
وحید در 10/03/24 گفت:
چه قدرت تخیل جالبی:دی
من که یادم نمیاد تو بچه گیام حتی یه نقاشی هم کشیده باشم !