چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«– به یک جوونی که بخواد بره و مجموعه داستانش رو چاپ کنه چه توصیه‌ای داری؟ به نظرت کجا ببره بهتره؟
اول چشمه. دو- سه تا ناشر خوب. اول چشمه، بعد ققنوس و ثالث. به نظر من…
اگه کتابت توی یک نشری رد بشه باید سعی کنی و یک کار دیگه‌ای ارائه بدی. چون شروع و کارِ‌ اول خیلی مهمه چون اگر دیده نشه باعث سرخوردگیت می‌شه. هم این که روند داستان‌نویسی تو رو تغییر می‌ده. به نظرم کار باید این قدر قوی باشه که توی یکی از این نشرها چاپ بشه که بتونه دیده بشه.

– یعنی نظرت این نیست که کار اول رو به‌صورت دست‌گرمی بده…
نه اصلاً. آدم باید با قدرت ظاهر بشه.»

{+}

دیدگاه خود را ارسال کنید