چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

باغِ اناری مجموعه‌ای‌ست از یازده داستانِ کوتاه (به نام‌های وضعیّت، باغ اناری، پاسگاه، شور زندگی، کودکان ابری، زن سورچی، عاشقانه، حیوونکی بارون، کوکبه، حیاط خلوت و آخرین شعر) که منهای سه تای آخر، از خواندنِ باقیِ آن‌ها لذّت بردم. البته، زبانِ داستانِ کوکبه را هم دوست داشتم، منتها چون طرح را نگرفتم بیش‌تر گیج بودم.

از آن داستان‌های لذّت‌بخش هم بیش‌تر تأکید می‌کنم بر وضعیّت، کودکان ابری، عاشقانه و حیوونکی بارون.

پشتِ جلدِ کتاب علاوه‌بر عکس و اسمِ نویسنده و وقتِ تولّدش، نقل‌ِ قول‌هایی چاپ شده از محمود دولت‌آبادی، حسن میرعابدینی، علی‌ اشرف درویشیان و علی‌اصغر شیرزادی که همگی تعریف و تمجید کرده‌اند از آقای نویسنده و داستان‌هایش، به‌خصوص داستانِ وضعیّت.

نویسنده کیست؟ محمّد شریفی نعمت‌آبادی اهلِ بهرمانِ رفسنجان، که یک‌سالِ بعد نیم‌قرن سنّ خواهد داشت و می‌گویند یکی از نویسندگانِ یگانه در سی‌ساله‌ی پس از بهمنِ پنجاه و هفت است. نمی‌دانم شما چه‌قدر این آقا را می‌شناسید، ولی من به‌کل چیزی نمی‌دانستم درباره‌اش. باغ اناری اوّلیّن مجموعه داستانِ او بوده که در فاصله‌ی سال‌های ۵۹ تا ۷۰ نوشته‌ است؛ یعنی از نوزده تا ۳۰ سالگی. کتاب در ابتدای دهه‌ی هفتاد چاپ شده است و جایزه‌ی قلم زرین گردون را بُرده و آن زمان کلّی محبوب بوده بینِ اهالیِ ادب. بعد هم باغ اناری کم‌یاب و بعدتر نایاب می‌شود تا امسال که نشر آموت چاپ جدیدی از آن را منتشر کرد، پس از هجده سال!

وقتِ زیادی از زمانِ نگارشِ کتاب می‌گذرد و مکانِ وقوعِ بیش‌تر داستان‌ها در روستا است، جایی در کویر. بااین‌حال، باغ اناری برای منِ خواننده اثری تازه و جذّاب بود. شاید برای این‌که به قولِ بعضی‌ها شریفی بلد است از عناصر و مهارت‌های داستان‌نویسی استفاده کند و انگیزه‌ی روایت و نظرگاه درست و سنجیده باعث شده تا داستان‌های باغِ اناری متوسط رو به بالا باشند.

به‌نظر من منطقِ این حرف درست است، امّا نمی‌دانم درباره‌ی داستان‌های شریفی چه‌قدر صدق می‌کند. چرا؟ برای این‌که وقتی نقد و نظرهای نویسندگان و منتقدانِ مختلف را درباره‌ی این کتاب می‌خواندم متوجّه شدم بین علما اختلاف‌نظر است؛ یکی ‌گفته «در اکثر داستان‌ها راوی دانای کل است و در چند داستان هم روایت توسط اول شخص صورت می‌گیرد.» دیگری گفته «در هیچ‌کدام از داستان‌های این اثر دانای کل وجود ندارد.» و بعدی گفته «چهار داستان این مجموعه با دیدگاه بیرونی- نمایشی روایت می‌شود.»

من چی فکر می‌کنم؟ فکر می‌کنم طبیعی‌ست که دو تا آدم یک داستان را بخوانند و درکِ متفاوتی داشته باشند از اثر، منتها این تفاوت باید در دریافتِ داده‌های پنهان باشد، یعنی آن‌جا که خواننده داستان را تفسیر می‌کند به ظنّ و رأی خودش. وگرنه، این‌که راوی اوّل شخص است یا دانای کل یا چی باید مثل دوتا دوتا چهارتا باشد. شاید هم من دارم اشتباه می‌کنم.

البته، من هم می‌گویم داستان‌های باغِ اناری متوسط رو به بالا هستند. دست‌کم، صدبار بهترترترند از مجموعه ‌داستان‌هایی که در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند و تازه، نویسنده‌اش هم هیچ ادّعایی نداشته است طفلکی و مثل این‌هایی نبوده/نیست که به‌صرفِ دو خط وبلاگ نوشتن هم دچار خودمارکز/همینگوی/کارورپنداری می‌شوند. چرا؟ اوّل با خودم گفتم وقتی رسیدم به این‌جای حرف، جمله‌ای را تکرار کنم از این آقا که معتقد است شخصیّت‌های محمّد شریفی «در همه‌ی داستان‌ها به‌نوعی جهانی می‌اندیشند و بومی زندگی می‌کنند.» بعد بیش‌تر که فکر کردم از خودم پرسیدم تو برای این از داستان‌های باغِ اناری خوش‌ات آمد؟ بعد توی ذهن‌ام آن «همه» در جمله‌ی یادشده را بُلد کردم و خُب، اعتراف می‌کنم که بعدتر دیدم واقعن نمی‌دانم معیارهای جهانی اندیشیدن چیست؟ یک فرض‌هایی دارم برای خودم که نظرِ شخصیِ من است در تلفیق با درس‌/‌‌کتاب‌هایی که خوانده‌ام و به یادم مانده است، منتها اگر از من بخواهید درباره‌اش خیلی علمی حرف بزنم شاید نتوانم. برای هم‌این شک‌دار می‌نویسم تا اگر کسی مطمئن است توضیح بدهد. به‌نظر من «غلوسین» که پیِ زنگِ خرهای آن مردکِ باقرآبادی است دارای تفکّرِ جهانی نیست یا آن آموزگارِ پیرِ داستان وضعیّت یا سکینه‌سالارِ یا راویِ آخرین شعر … نمی‌دانم. شاید هم این‌که او زبانِ روباه را می‌فهمد و دل‌تنگی‌اش را درک می‌کند یعنی «به‌نوعی جهانی می‌اندیشد.»

بگذریم. من چرا؟ من باغِ اناری را دوست داشتم بیش‌تر برای فضای پُروهمِ داستان‌هایش که در مرز رؤیا و حقیقت می‌گذشت با شخصیّت‌هایی که بلاتکلیف مانده‌اند بین ِ هستی و نیستی، مرگ و زندگی. و البته، برای زبانِ اثر که به شعر می‌زد. برخلافِ بعضی‌ها من از نویسنده‌های شاعر یا شاعرهای نویسنده خوش‌ام می‌آید. شریفی شاعر است؟ آره. دو مجموعه شعر هم دارد به نام‌های «سقوط پر در باران» و «مگر سکوت خداوند».

خلاصه‌ داستان هم برای‌تان تعریف نمی‌کنم چون پیش‌نهاد من این است که باغِ اناری را بخرید و بخوانید حتّا اگر جلد کتاب قشنگ نیست و کلّی اشکال و اشتباه دارد از نظر ویراستاری و قیمت‌اش به نسبتِ تعداد صفحاتِ کتاب (۱۲۰ صفحه) گران است، ۳هزار تومان!

مرتبط؛

+ در خبرگزاری‌ها؛ این + این + این + این + این

+ در روزنامه‌ها و سایت‌های ادبی و …؛ راوی «باغ اناری»؛ شکافنده ساعت‌ها و ثانیه‌ها، نگاهی به داستان «وضعیت»، فراموش‌خانه، ادغام ‌شیوه‌های ‌نویسندگی، آفرینش فضای ابزورد، نوستالژی داستان ناب، خاطراتی در باغ اناری هنوز، مروری بر باغ اناری، طعم اصیل قصه‌ی ایرانی

+ گفت‌وگو با محمّد شریفی؛ این‌جا و این‌جا

دیدگاه خود را ارسال کنید