«جهان پُر از قصّههای بچّههایی است که در دنیایی بزرگ و ترسناک گم شدهاند.»
تابستان زاغچه، نوشتهی دیوید آلموند، صفحهی ۱۵۲
دیوید آلموند را دوست دارم و خُب، اوّل فقط بهخاطر اینکه جایزهی هانس کریستین آندرسن را بُرده بود برایم خیلی مهم بود. بعد هم شد یکی از نویسندههای محبوبِ من.
او معمولن ایدههای عجیب و زیبایی برای نوشتن دارد. اسکلیگ و بچّهها، چشم بهشتی و در بوتهزار کیت رُمانهایی هستند که او برای نوجوانان نوشته است و من از خواندنِ آنها لذّت بُردهام. بهخصوص، چشم بهشتی. یکی از عالیترین داستانهایی است که من خواندهام.
تابستان زاغچه تازهترین رُمانِ آلموند است که ترجمهی فارسی آن سال گذشته منتشر شد و خُب، یکی از رُمانهای خوبی بود که در نوروز خواندم.
شخصیّتِ اصلی این رُمان یک پسربچّهی نوجوان است به نام لیام که در حالِ گذر از دوران بلوغ است. او با پدر و مادرش در یکی از دهکدههای انگلستان زندگی میکنند. بیشتر درگیریهای ذهنی لیام دربارهی دوستهایش است و موضوعهای پُرخشونت، مثل جنگ، دعوا و …. برای اینکه زمانِ وقوع داستان وقتیست که مردمِ عراق و افغانستان با جنگ درگیرند.
مادر لیام یک هنرمند عجیب و غریب است با سوژههای عکاسی عجیب و غریبتر و پدرِ او، یک نویسندهی معروف است که همهی زندگیاش صرفِ نوشتن میشود، نوشتن و نوشتن و نوشتن.
ماجرای اصلی رُمان وقتی شروع میشود که لیام و مکس پی یک زاغچه راه میافتند تا اینکه به دختربچهی کوچکی میرسند. گویا بچّه سرراهی است و کنارِ او یک یادداشت و یک شیشه پُر از پول است. این اتّفاق باعث میشود داستان جدیدی در ذهن پدر لیام شکل بگیرد و کمیبعدتر هم ماجراهایی پیش میآید که بهخاطر آنها خانوادهی لیام تصمیم میگیرند سرپرستی بچّهی سرراهی را قبول کنند.
بهنظر من، تابستان زاغچه یکی از آن رُمانهایی است که خواننده را بیچاره میکند. چرا؟ برای اینکه باعث میشود کلّی سؤال توی ذهن آدم بهوجود بیاید. سؤالهایی دربارهی چرایی خشونت، جنگ، زیبایی و هنر و ….
اینجا میتوانید یک یادداشتِ کوتاهِ دیگر را دربارهی این کتاب بخوانید.
* ترجمهی شهلا انتظاریان، نشر قطره، ۱۳۹۰، ۲۶۴ صفحه، قیمت ۶۵۰۰ تومان.
سمانه آزاد در 12/04/29 گفت:
من هم دوستش داشتم 🙂
دکتر کتابفروش در 12/04/29 گفت:
نشر قطره نشر ماهی…. این ها ناشرانی هستن که کتاب ها رو با ۲۰٪ تخفیف ازطریق وبسایتشون عرضه می کنن… واسه خرید های کلون جالبن!
چهار ستاره مانده به صبح در 12/05/01 گفت:
سمانه جان، چه خوب 🙂
دکتر کتابفروش عزیز، ممنون از اطلاعرسانیتون. نشر ماهی رو نمیدونستم.