پیش از شروع
موج سوّم در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و به مدّت دو سال در صدر پُرفروشترین کتابهای دنیا قرار گرفت. این کتاب بر مبنای سه انقلاب بزرگ تاریخ بشر یعنی انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب الکترونیک، مسائل پُراهمیّتی را در خصوص فناوری و توسعه ارائه میدهد.
الوین تافلر – نویسندهی کتاب – معتقد است پس از آن که انقلاب صنعتی باعث از میان رفتن نظام کشاورزی شد حالا نوبت فروپاشی ساختارهای نظام صنعتی توسط انقلاب الکترونیک است. این رو، تافلر بحران کنونی جهان را ناشی از این گذار میداند.
تافلر در موج سوّم با نگاهی جامع به خانوادههای هستهای نظریهی خوشبینانهای را دربارهی سیر تحوّلی خانواده بیان میکند. او معتقد است که جامعه به این شیوهای که پیش میرود نه تنها باعث زوال و از میان رفتن خانواده نمیشود؛ بلکه نهاد خانواده به خانوادهای گسترده تبدیل میشود. با این تفاوت که دیگر سبکهای تولیدی سابق کاربردی ندارد. خانواده و محیط کار یکی شده و حالا از فناوری پیشرفته استفاده میکنند. تافلر این خانوادهی جدید و مدرن را کلبهی الکترونیک مینامد.
یک نگرانی
آمار رو به رشد طلاق، انفجار آسیبهای اجتماعی، بالارفتن سن ازدواج، ایدز، بیبند و باریهای جن.سی، دختران فراری، اعتیاد میان نوجوانان و … مسائلی هستند که باعث نگرانی دربارهی خانواده و تردید نسبت به کارکردهای آن میشوند. در حقیقت، خانواده از مهمترین مسائل روز است و پیوسته این پرسش در ذهن پیش میآید که خانواده به کجا میرود؟
مکرر میشنویم که همه نگران این هستند که ممکن است در آینده با از همپاشیدگی خانواده روبهرو شویم و … واقعاً چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا تحوّلات و رویدادهای جامعهی مدرن و پیشرفتهی امروز باعث از میان رفتن کیان خانواده، به هم خوردن تعادل و نابودی آن خواهد شد؟
یک حقیقت
امروزه تصویر موردنظر ما از خانواده شامل یک شوهر (نانآور)، یک زن (خانهدار) و چند فرزند کوچک است. یعنی خانوادهی هستهای و بیشتر این نکته فراموش میشود که خانواده دچار تحوّلات زیادی شده تا به این شکل امروزی درآمده است. یعنی نهاد خانواده از جمله نهادهایی است که باوجود تمام تحوّلات و رویدادها توانسته است باز هم ثبات خود را حفظ کند.
در واقع، خانوادهی هستهای پاسخی بود به نیازهای جامعه پس از انقلاب صنعتی که در حدود قرن ۱۸ میلادی شکل گرفت و پس از آن به عنوان خانوادهی استاندارد عمومیّت یافت. امّا، امروزه اگر بخواهیم همان نوع خانواده باوجود جریانهای متفاوتی که بر اثر تحوّلات موجود بر کارکرد خانواده، شغل، زندگی خانوادگی، نگرشهای جن.سی، اعتقادات اخلاقی و شخصی تأثیر گذاشته است، حفظ کنیم و تلاشمان برای بقای آن باشد، به نظر میرسد مرکتب عمل نابخردانه و مضحک شدهایم. چرا که برای این منظور ابتدا باید تمام تجهیزات رایانهای و انفورماتیک را تخریب و کاری کنیم که فناوری در همان سطح پیشین خود از پویایی بایستد و متوقّف شود و یا زنها را در آشپزخانهها محبوس و آنها را از حداقل حق و حقوق قانونیشان محروم کنیم و یا طرحی را به وجود آوریم که باعث شود جوانها برای مدّت طولانیتری به خانوادههای خود وابسته باشند و شرایط به گونهای باشد که کسی قادر نباشد به تنهایی از عهدهی امور زندگی برآید. میبینید که عملاً کار ابلهانهای است.
یک راهحل
عدّهای معتقدند که تغییرات و تحوّلات در جامعهی صنعتی و ایدئولوژیکی باعث ایجاد انواع نابسامانی شده است که دامنهی آن به روبط درونی خانوادهها کشیده است و حتّی عاملی برای تهدید دوام و بقای خانواده به شمار میآید. امّا برخی دیگر اعتقاد دارند که اشکال مختلف خانواده و سیر تحوّلی آن به هر صورت و به هر شکل، با توجّه به کارکرد خانواده و نیاز و شرایط جامعه بوده است. بنابراین، در موقعیّت کنونی، خانواده با توجّه به روند جامعه در حال متلاشی شدن و از بین رفتن نیست. بلکه ما تنها شاهد ازهمپاشیدگی نوعی از نظام خانوادگی هستیم و نه مرگ خانواده.
این نوع از نظام خانوادگی – خانوادهی هستهای – در واکنش به انقلاب صنعتی ایجاد شده بود. انقلابی که ورود صنعت به جوامع و رسوخ آن در زندگی مردم را به دنبال داشت. پای مردها را به کارخانهها باز کرد. مردان نانآور خانواده شدند و زن، از نظر فکری خانهنشین شد و این نوع از خانواده با توجّه با شرایط آن دوره به طور عملی الگوی پذیرفته شدهای در اجتماع بود.
البته، امروز هم که از جایگزینی انواع دیگر خانواده به جای خانوادهی هستهای سخن میرود منظور ما پایان یافتن عمر خانوادههای هستهای نیست. بلکه این مطلب یعنی دیگر خانوادهی هستهای شکل آرمانی ندارد و حالا باید به فکر گسترش شیوههای دیگر زندگی متناسب با شرایط و نیازهای جامعهی جدید بود. به بیان دیگر، جامعهی امروز نیازمند تنوع در ساختارهای خانواده است و شکل واحدی از خانواده نمیتواند پاسخگوی شرایط اجتماعی و اقتصادی این دوره باشد. لازم است موقعیّتی فراهم شود تا هر فردی بر طبق سلیقه و عادتهای شخصی خود، روش خاصی از زندگی خانوادگی را برگزیند و هر کسی، هر انتظار و هدفی از زندگی دارد راههای مختلفی را در پیش رو داشته باشد. خلاصه، یعنی به جامعهای قدم میگذاریم که مشخصّهی اصلی آن تنوع زندگی خانوادگی است. حالا علاوه بر خانوادهی هستهای، خانوادههایی داریم که زن و شوهر – هر دو – کار میکنند. خانوادههایی که فرزندان کمتر یا بیشتری دارند. افرادی که به تنهایی و مجرد، خارج از خانواده زندگی میکنند و این نوع از زندگی باب میل آنهاست، زوجهایی که تمایلی به داشتن بچّه ندارند، خانوادههای تک والدی، خانوادههای چند والدی، ازدواجهای موقّت، خانوادههای خوشهای، خانوادههایی که برای کاهش هزینهها با هم زندگی میکنند، ازدواجهای پیدرپی … ووو …
یک انتقال
پس از انقلاب صنعتی، حضور مردان در کارخانهها باعث جدایی محل کار و محل زندگی شد و حالا بار دیگر شاهد این مسأله خواهیم بود که کار از اداره و کارخانه به خانه منتقل میشود. در شرایط فعلی، ساعتهای طولانی کار مرد بیرون از خانواده سبب جدایی روابط زن و مرد و فرزندان میشود و گاهی، آنها فقط چند ساعت میتوانند همدیگر را ببینند. بنابراین، بازگرداندن کار به خانه باعث ایجاد روبط صمیمانهتری خواهد شد. در خانه نوعی تقسیم کار تمام وقت میان زن و مرد انجام میشود، زندگی خصوصی و شغلی در هم میآمیزد و منجر میشود تا روبط زن و شوهر از طریق کسب تجارب مشترک غنی شود. این مسأله روابط پیچیده و محکمی را ایجاد میکند که حتّی باوجوداینکه ممکن است دلبستگی عمیقی میان زن و شوهر وجود نداشته باشد، دستکم باعث میشود تا با خانوادهی سرد و بیتفاوتی مواجه نشویم. به عبارت دیگر، کار در خانه علاوه بر دگرگونی ساختار خانواده، باعث تغییر در روابط درونی خانواده میشود و حتّی معیارهای تازهای را برای ازدواج به وجود میآورد. مثلن اینکه حالا علاوه بر عشق، زن و مرد به قوای فکری و ذهنی یکدیگر هم نیاز دارند تا بتوانند در بهتر انجام دادن کارها، یاور و همراه یکدیگر باشند.
یک تحوّل
انتقال کار به خانه سبب میشود تا شیوههای تازهتر و متفاوتتری در اصول تربیتی و پرورشی کودکان به وجود آید. کودکان از بدو تولّد شاهد انجام فعّالیّتها و کارهای گوناگون در خانه هستند و خود نیز در آنها مشارکت میکنند. درحالیکه، امروزه تحمیل نقش اجباری غیرمولّد بودند در دوران طولانی جوانی باعث از خودبیگانگی در جوانان میشود. در فردای نهچندان دور، میتوان کارهای معیّنی را برای نوجوانان و جوانان برنامهریزی کرد و آن را ضمیمهی برنامهی آموزشی ارائه کرد. به بیان دیگر میتوان گفت یکی از راهحلهای اصلی معضل بیکاری، مشارکت دادن جوانان در کارهاست. بنابراین، شکل جدید خانواده زمینهای را برای بازگرداندن جوانا به نقش های مولّد اجتماعی و اقتصادی فراهم میکند.
یک رستاخیز
حضور زن و شوهر در خانواده، مشارکت فرزندان در کارها و حتّی حضور یکی، دو نفر از همکاران زن و شوهر و یا فردی که به شکلی به کار آنها ارتباط دارد و یا بچّهی همسایه که به آموختن حرفهی موردنظر علافه دارد … ووو … باعث میشود به تدریج خانواده به یک واحد تجاری کوچک تبدیل شود. به طور خلاصه، آنچه رخ میدهد رستاخیزی است از شکل خانوادهی گسترده در گذشته که خانواده یک واحد تولیدی، اقتصادی و مصرفی بود و جدا از تمام مسائل همخونی، شامل همهی کسانی میشود که با هم زندگی میکردند و در تولید نقش داشتند.
یک تأثیر
در حقیقت، تغییر ساختار خانواده بر زندگی در جامعهی محلّی، الگوهای عشق، معیارهای ازدواج، زندگی زناشویی، روابط دوستی و اداری، اقتصاد و بازار، افکار و روان و شخصیّت افراد تأثیر میگذارد و باعث تغییر نقشها در خانواده میشود. در واقع، تکوین نظام خانوادگی فرصتی را ایجاد میکند تا هر فردی بتواند شیوهی خاصی از زندگی خانوادگی را برای خود انتخاب کند و در مسیری حرکت کند که مطابق با نیازهای او باشد.
یک سرانجام
البته باید این نکته را در نظر داشت که تنوع ساختارهای خانوادگی زمانی مفید و اثربخش است که همزمان با این تحوّلات و دگرگونیها در بسیاری از سطوح فرهنگی، اخلاقی، قانونی، مقررّاتی، اجتماعی، اقتصادی … ووو … نیز تغییرات اصولی و بنیادی ایجاد شود تا زمینه برای پذیرش این تنوع تسهیل گردد. در واقع، دستیافتن به الگوی خانوادههای آینده مستلزم تجدیدنظرهایی در اقتصاد، قوانین، مقررات مالیاتی، برنامههای آموزشی، مسکن، خدمات رفاهی و حتّی نوع معماری خانههاست. همهی این موارد به جامعه کمک میکند تا انتقال از دنیای صنعتی دیروز به جهان الکترونیک و ارتباطات امروز به سهولت انجام شود و درد و رنج کمتری را همراه داشته باشد تا نظام خانوادگی جدید به عنوان یک نهاد اجتماعی با پیشرفتهای فنّی و اطلاعاتی همگام و هماهنگ باشد.
پی.نوشت ۱ )؛ هر چند که موقع چاپ فراموش کردند اسم و رسم ما را ذکر کنند ولی، بهرحال این یادداشت با روتیتر خانوادههای آینده به روایت “الوین تافلر” و همین تیتر فوق در روزنامهی جامجم مورخ ۱۷ شهریور ۱۳۸۱ چاپ شده است.
پی. نوشت ۲ )؛ این خبر و این و این یکی یادداشت، ما را به یاد الوین تافلر انداخت که حرفهای خوبی زده است در اینباره.
پی. نوشت ۳ )؛ به سوی تمدن جدید + خلاصهی موج سوّم + این + دیگر آثار
tara در 08/11/27 گفت:
man ketab e moj e sevom ra khandeh am besyar ketab jame va kamel va por az noktehayei ast ke be masayel e bonyadi va emrozye jahan pardakhte ast va baraye tamame amalkard haye keshvarha nesbat be ham va taadiye keshvar haye pishrafte be jahane sevomi ha va ismhaie ke dar jahan jang haye mantagheie ra bar sare chapavole servat ijad mikard va hanooz edame darad va az se enghelab e bozorge jahani minevisad va baraye enghelabe chaharom pish gooiy haiy mikonad ke besyar khandani ast . man in ketab ra be dostdarane e danestan dar morede jahan va ravabete keshvarha va ayande tosiye mikonam ba tashakor . tara