نام کتاب: خط چهار مترو
نویسنده: لیلی فرهادپور
ناشر: ثالث
چاپ اول: ۱۳۹۳
تعداد صفحه: ۱۳۸
قیمت: ۷۰۰۰ تومان
از این خبرها زیاد خواندهایم؛ خبرهایی دربارهی مرد یا زنی که در ایستگاه مترو خودکشی کرده و یا بهخاطر ازدحام روی ریل پرت شده است و خلاص. خط چهار مترو داستان زندگی یکی از زنهایی است که در ایستگاه مترو دچار حادثه میشود و نتیجهاش؟ مرگ مغزی.
فکر میکنم لیلی فرهادپور بعد از خواندن همچو خبرهایی با خودش فکر کرده یعنی این زن چهجور زندگیای داشته و بعد، شروع کرده به خیالبافی و داستانپردازی و…. نتیجه؟ داستان خوشخوان است و کوتاه و اگر بتوانید دو ساعت یکجا بنشینید، در یک نشست هم میتوانید آن را بخوانید. با اینکه روایت غیرخطی است و بخشهایی از داستان در جایی ناشناخته – برزخ – میگذرد و روابط بین شخصیتها هم پازلطور است، ولی خط چهار مترو از آن داستانهای سخت نیست که آدم جانش بالا میآید برای خواندنشان.
وقتی کتاب را میخریدم، انتظارم این بود که داستانی بخوانم دربارهی زندگیِ امروز. لابد بهخاطر نامِ کتاب چنین انتظاری داشتم و وقتی دیدم بیشتر ماجرا در اوایل انقلاب و سالهای جنگ میگذرد، غافلگیر شدم. این بد بود؟ نمیدانم. دلم میخواست داستانی بخوانم که ربطی نزدیک و ملموس با تهرانِ امروز و آدمهایش داشته باشد، ولی خط چهار مترو خانم فرهادپور بهجای اینکه به میدانِ آزادیِ حالای تهران برسد، به میدانِ آزادی ۵۷ میرسد. یعنی زنِ داستان یکی از زنهای تهران امروز نیست؟ نه. نمیتوانم این را بگویم. این زن یکی از زنهای تهران امروز است که پایش تو گذشتهاش جا مانده. پا؟ شاید بهتر است بنویسم دلش… دلخوشیهایش…
بههرحال، فکر میکنم آنهایی که دوست دارند داستانهایی غیرفلسفی، اما اجتماعی دربارهی زندگی زنهای ایرانی بخوانند، از خواندن این کتاب لذت ببرند؛ بهویژه زنهای چهل، چهلوپنج سالهی نوستالژیدوست یا آنهایی که داستانهای زویا پیرزاد و فریبا وفی و فریبا کلهر را خواندهاند و دوست داشتهاند.
سورمه در 14/12/31 گفت:
دوست دارم کتاب هایی که درباره ی زن های ایرانی است. مثلن احتمالاً گم شده ام را خیلی دوست داشتم.
فکر کنم اینکه درباره ی میدان آزادی ۵۷ نوشته خیلی منطقی است. انتظار نداری که درباره ی میدان آزادی ۸۸ بنویسد؟
لیلی فرهادپور در 14/12/31 گفت:
خیلی ممنون از نظر خوبتان