انگاری پرتگاه، محمّد آویزان مانده و یک دستش توی دستهای من، محمّد است به گمانم، شاید هم اسم دیگری داشته باشد، آدم دیگری باشد، مهّم نیست حالا! چونکه دارد سقوط میکند از این پرتگاه و من شدهام آخرین حلقهی اتّصال او به زندگی اگر دستهایم توان داشته باشند، تاب بیاورند و صدای خودم را میشنوم که هی فریاد میزنم و آن کارگر را به کمک میطلبم. ایستاده آن طرفتر با بیل سیمان را جابهجا میکند و حواسش به شلنگِ آبی است که میرود توی تپهی ملاطی که ساخته و من، مستأصل شدهام دیگر که بالاخره دست از کار کشیده و میرسد به یاری ما و آن دست دیگر مرا گرفته، هر دو نفرمان را، من و محمّد را، بالا میکشد و بعد، میبینم محمّد فقط یک دُخمل کوچکِ چشم آبی است و شگفت زده به حلقهی طلایی باریکی نگاه میکنم که در انگشت دوّم دست چپش دارد و یکهو قُلِ دیگرش سبز میشود جلوی ما با مادرم و این دو همدیگر را در آغوش گرفته و سیر بوسیدهاند حالا…
۱ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
- بِبَر و بیار
- کتاب بپوشیم – ۵
- تا صبح من چارتا ستاره مبهم بود
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
دیوانه ی عاقل در 08/08/05 گفت:
زیبایی عجیبی در این خوابها هست که نمیشه وصفش کرد جز اینکه همیشه در خاطر باقی خواهند ماند … خواهری که در خواب دیدم دارم و هنوز در بیداری دنبالش میگردم …