برادر مهربان و همیشه بزرگوارم، حاج آقا محمّدرضا زائری، یکبار، وقتی نوجوانی بیش نبودم، سفارشی را به یادگار برایم نوشتند که مُدام ورد زبانِ من است و دغدغهی ذهنیام. آمریکا دروغ میگوید و جمهوری اسلامی هم! عنوان یادداشتی است که ایشان نوشتهاند دربارهی ماجراهای این روزهای ایران و الحق! راست و درست نوشتهاند. وقتی یادداشت را خواندم ناخودآگاه همان یادگاریشان تداعی شد برایم؛ “در روزگاری که صفای دل گوهر کمیابی است و هر جایی نمیشود پیدایش کرد اگر کسی به لطف خدا و عنایت امام زمان علیه السلام دلی آسمانی و سرسبز داشته باشد فقط باید مراقب این دل باشد. معلوم نیست دلها همیشه سبز و آسمانی بمانند.” بیشتر از سیزده سال میگذرد از آن ابتدایی که حاج آقا محمّدرضا زائری را شناختم من. به گمانم هم سن و سالِ حالای من بودند ایشان و الان، میبینم خودِ ایشان مصداقِ تحقّق یافتهی همان سفارش هستند؛ انسانی که همیشه مراقبِ آن دلِ سبز و آسمانیاش بوده است. سلامت و سعادتمند باشند الهی.
محمّدرضا زائری؛ همه دروغ میگویند هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی امّا، این کجا و آن کجا؟
آمریکا به اقتضای تجربه و تخصص رسانهای و البته سر سوزنی عقل و شعور انسانی با سرعت و دقت و صداقت در خبرهای بیاهمیت و پیش پا افتاده مشروعیت برای منابع خبری خود ایجاد میکند و جمهوری اسلامی به خاطر حماقت و نادانی یک مسئول دست هفتم مدیریت فلان سازمان بهمان گاهی در کوچکترین مسائل هم با مردم رو راست نیست و لذا مردم معمولن به رادیوی خارجی بقال محل و حرف های خاله زنکی خانم همسایه بیشتر اعتماد میکنند تا به خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خطبه نماز جمعه و … چرا که در همهاش ملاحظاتی بیدلیل و بیاساس به خیال حفظ نظام میبینند گویی نظام با خبر دستگیری یک فرمانده نیروی انتظامی از هم میپاشد!
هم آمریکا دروغ میگوید هم جمهوری اسلامی با یک تفاوت: آمریکا کوپن دروغگویی خود را برای چیزهای بزرگ هزینه میکند و جمهوری اسلامی اعتبار خبری خود را برای چیزهای کوچک ضایع میسازد.
آمریکا میگوید میخواهم دموکراسی منتشر کنم و دروغ میگوید امّا چون در چیزهای کوچک همیشه راست گفته مردمش دروغ بزرگ را باور میکنند و او به ادعای سلاح کشتار جمعی جنگ ویرانگر عراق را آغاز میکند. آمریکا میگوید القاعده تهدیدی برای امنیت بین المللی است در حالی که اصل القاعده را خودش درست کرده امّا چون در چیزهای کوچک راست گفته مردمش دروغ بزرگ را باور میکنند و او به افغانستان حمله میکند و ….
جمهوری اسلامی میگوید برای ایران عزت و استقلال حاصل کردهام و از یوغ بردگی بیگانه نجاتتان دادهام و راست میگوید امّا چون در چیزهای کوچک و بی ارزش با مردم صادق نبوده برای قانع کردن مردم باید زور بزند.
جمهوری اسلامی میگوید انرژی هسته ای نیاز مسلم و حق طبیعی و سبب عزت ماست و راست میگوید امّا چون در چیزهای کوچک دروغ گفته بعضی از مردم به سختی درستی این ادعا را میپذیرند
همه دروغ میگویند امّا با این تفاوت:
در آمریکا اگر یک سناتور دزدی کند اگر یک کشیش به کودکان تجاوز نماید اگر حتی رئیس جمهور با کارمندش بخوابد و… اعتبار و مشروعیت کل نظامشان را برای نجات یک سناتور هزینه نمیکنند و از جیب آبرو و حیثیت کیان آمریکا به مالهکشی و رفع و رجوع خطای او نمیپردازند.
امّا در ایران اگر یک عضو شورای نگهبان یا یک نماینده مجلس خبرگان یا حتی یک فرمانده جزء نیروی انتظامی خطایی کند همه حیثیت کشور و اعتبار نظام و آبروی رهبر و بدتر و بالاتر از همه اعتقادات دینی مردم برای نجات احتمالی سردار فلان و حجت الاسلام بهمان هزینه میشود!
همه مردم در کوچه و بازار و اس ام اس موبایل و توی مترو و تاکسی از افتضاح فلان فرمانده نیروی انتظامی حرف میزنند و … و آن وقت منابع رسمی نظام جمهوری اسلامی یک روز تکذیب میکنند و یک روز میگویند در دست بررسی است و گاهی هم اصلن به روی خودشان نمیآورند و … انگار نه انگار که مردم همه کارهاند و به اعتبار اجازه آنان شما چند روزی مسئولیت دارید و بدتر اینکه گاهی این برخوردهای خبری چنان توهین آمیز میشود که انگار مردم ایران مشتی حیواناند و هیچ نمیفهمند و…
حالا ای کاش قضیه فقط نادانی صدا و سیما و نهادهای رسمی خبری در حوزه سیاست بود … بدبختی این است که از روضه امام حسین تا عید غدیر و آیات قرآن همه را با هم میآمیزند و با باور رنگ باخته بخشی از نسل جوان بازی میکنند و حتی در عرصه سیاست تنها برگ هنوز اندکی باقیمانده یعنی ولایت فقیه و رهبری فهیم و تنها را برای پوشاندن بیعرضگی و ناتوانی خود هزینه میکنند و …
در ماجرایی مانند انفجار شیراز این موضوع دوباره به چشم آمد: مردم بعد از ساعتها سکوت از حادثه تصادفی بودن انفجار یک کپسول گاز تا توطئه بیگانگان و از آسیبهای جزئی تا کشته و زخمی شدن صدها نفر را شنیدند! چه چیز را باور کنند؟ یکی نیست بگوید برادران بزرگوار وقتی تمام اهتمام نیروهای انتظامی و امنی شد دستگیری چند جوان در یک زیرزمین و بعد اعلام افتخار آمیز خبر ضبط آلات موسیقی آنها و … وقتی تمام مشکل آقایان شد اندازه روسری خانم ها معلوم است نخ از دست در میرود و …
محمد رضا زائری در 08/08/05 گفت:
سلام از لطف شما بسیار ممنونم و خود را لایق آن نمی دانم . دعا کنید عاقبت کارمان خیر باشد که کسی از فردای خود خبر ندارد
حجم سبز در 08/08/05 گفت:
من هیچی نمی گم چون اوضاع جون تو خیلی شیر تو شیره!!!!!!!!!!!!
چهار ستاره مانده به صبح؛
:: برای همین شیر تو شیری اوضاعه که هی بلا میآرید سر وبلاگتون خانوم؟
من الان فهمیدم؛ آ … ن! آره؟ مبارکه خانوم. زودتر راهاندازیش کنین.
همون در 08/08/05 گفت:
ای ول به این جمهوری اسلامی از این کارها که خارچی ها بلدن بلد بکنه ای ول یعنی جدی اون قدر پیشرفت کرده که خالی ببنده ..خیلی عالیه …..گفتم این پسر اخرش یک چی می شه ها ……..
کارگر در 08/08/05 گفت:
کاش دوست جان همه چیز نه با یک یادداشت بلکه می شد با ۱۰۰ تا یادداشت حل کرد. ولی نمی شود. به جان خودم!!
اوهام در 08/08/05 گفت:
شاید فردایی برسد که دوباره از این نوشته یاد کنی آن وقت بگویی روزی دیگر نیز از آن یاد کردم آن روزها حاج اقای زائری هم سن الان من بود!!!
محمد امین عابدین در 08/08/05 گفت:
سلام و احترام
فاطمه در 08/08/05 گفت:
سلام.ما از مرفهین بی دردیم.پس برای ما فرقی نمی کند .