پُشتِ جلدِ کتاب نوشتهاند که؛ خرده جنایتهای زَناشوهری داستان زوجی است در پی حقیقت. تحلیلی ظریف از دلدادگی و زندگی زناشویی با طنزی سیاه که توی خواننده را هی متحیّر و شگفتزده و غافلگیرت میکند! که البته راست نوشتهاند و همینطوری است داستان و همین اتفاق میافتد برای خواننده!
بعضی از تیکههای جالب در میان دیالوگهای این زن و شوهر؛
:: عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری، بلکه در اینه که همه چیزو احساس کنی. هر طور که باشه. ص ۱۵
:: وقتی عاشقم زجر میکشم، جور دیگهای بلد نیستم عاشق باشم. ص ۲۳
:: مردها معشوقه میگیرن تا با زنشون بمونن درحالیکه زنها معشوق میگیرن تا شوهرشونو ترک کنن. ص ۶۰
:: عشق به یک مرد معنیاش چیه؟ اینکه علیرغم خودش، علیرغم خودت و علیرغم همه چیز و همه کس دوست داشته باشی. یعنی عشقت به کسی وابسته نیست. ص ۶۵
:: وقتی خشونت وارد یک زندگی میشه، دیگه چه فرقی میکنه کی بروزش میده. ص ۶۸
:: مردها بی دل و جرأتن، نمیخوان با مشکلات زندگیشون روبهرو شن، دلشون میخواد فکر کنن که همهچی روبهراهه. درحالیکه زنها روشونو برنمیگردونن. ص ۸۳
:: مردها گناهشون خودخواهی شونه، زنها خودمحوریشون. ص ۸۴
خرده جنایتهای زَناشوهری
نوشتهی اریک امانوئل شمیت. ترجمهی شهلا حائری. تهران؛ نشر قطره. چاپ پنجم، ۱۳۸۷. ۸۸صفحه. قیمت ۱۲۰۰ تومان
مرتبط؛
+ آخرین نویسندهی قرن هجدهم (همشهری آنلاین)
+ یادداشتی در وبلاگ کرم کتاب
+ یادداشتی در وبلاگ باشگاه کتاب
+ دیگر آثار ترجمه شدهی این نویسنده به فارسی
+ شهلا حائری داستانهای دیگری از امانوئل اشمیت ترجمه میکند (خبر)
+ گفتوگوی اختصاصی با «اریک امانوئل اشمیت» (سیب گاززده)
همون در 08/08/05 گفت:
خیلی خوب بود
پر از پیام بهداشتی بود که ما دوست داشتیم .
حتما بخر برام
سارا کوانتومی در 08/08/05 گفت:
هی آخ جون .من اینو خوندم و آره خیلی غافلگیر شدم .
زهرا ماه باران در 08/08/05 گفت:
سلام رویا جان!
هنوز هم باران حضورت دلگرمی منه…
هنا خانوم در 08/08/05 گفت:
wow ، بابا شما دیگه کی هستید! چقد کتاب میخونید، اونم از هر نوع، از خرده جنایتهای زناشوهری گرفته تا معتادان گمنامی که اگه من بودم اسمشم نگاه نمیکردم چون فکر میکردم به درد من نمیخوره، ایول دارید به خدا،
چه جمله های قشنگی از کتابا رو انتخاب میکنید، آدم دقیقا وسوسه میشه همشون و بره بخره بخونه، ولی کو وقت خرید رفتنش، حالا خوندنش پیشکش!
زهره در 08/08/05 گفت:
سلام! خوبی؟
برسابه در 08/08/05 گفت:
سلام
وبلاگ آموزنده ای داری.بخصوص که توش کلی سر نخ از کتاب و کتابخونی به دست آدم میاد!
موفق باشی
خونه منم بیا گه دوست داشتی!کلبه خرابه ای داریم آباد تر از دلمون!!
آناهیتا در 08/08/05 گفت:
خوب ما که وبلاگ شمارو می جویم چه کنیم که تنبل شدی؟
سارا در 08/08/05 گفت:
گویا فرهاد آئیش داره از همین کتاب با بازی محمدرضا فروتن و نیکی کریمی یک تله تئاتر برای شبکه چهار می سازه.
:: چهار ستاره مانده به صبح؛
بار اولی که نوشته بودم دربارهی این کتاب و پرید! لینک مصاحبهی آئیش رو هم پیدا کرده بودم دربارهی این تلهتئاتر که توی دور دوم نوشتن، حوصلهاش رو نداشتم دیگه.