مارگارت: میدانی احساس من شبیه به چیست، بریک؟ من تمام مدّت احساس میکنم مثل یک گربه روی یک شیروانی داغ ایستادهام!
بریک: پس از روی شیروانی بپر، بپر. گربهها از روی شیروانی میپرند و با چهار دست و پایشان به زمین میافتند بدون اینکه زخمی شوند.
مارگارت: اوه، بله.
بریک: این کار را بکن! به خاطر خدا این کار را بکن…
مارگارت: چهکار کنم؟
بریک: یک عاشق پیدا کن! (ص۳۰)
امروز برای خاطر ِ روح ِ فقیدِ «پُل نیومن»ِ مرحوم (Paul Newman) هم که بود، با خودم گفتم دستکم متن نمایشنامهی «گربه روی شیروانی داغ» را بخوانم حالا که لذّت تماشای فیلم نصیباَم نشده است. منتها، خواندنِ کتاب همانا و عطش ِ بیشتر برای تماشای فیلم همانا! آقا! خیلی نامردیست که من تقریباً هیچ فیلم ِ خوبی را ندیدهام و بعد، مینشینم نمایشنامه و فیلمنامهها را میخوانم و هی خیالبافی میکنم و با هر چه سعی، باز هم دستم به فیلمهایش نمیرسد! هرچند، ذائقهی من خواندنِ متن فیلمنامه را به تماشای اصل فیلم ترجیح میدهد و بیشتر لذّت میبرم ولی، وقتهایی از این دست که متن فیلمنامه و نمایشنامه بیاندازه راضیاَم میکند، هوس ِ دیدن فیلم هم عینهو خوره میافتد به آن جان ِ دیگرم که طالبِ صدا و تصویر است و دلش برای «پُل نیومن» بال بال میزند!
ماجرای «گربه روی شیروانی داغ» دربارهی یک خانوادهی ثروتمند است که در شصت و پنجمین سالگرد جشن تولّد پدربزرگشان، درگیر یک کشمکش خانوادگی میشوند و پتهی دروغهای همهی زندگیشان را میریزند روی آب و ….
مارگارت، بریک، مِی، گوپر، پدربزرگ و مادربزرگ، کشیش توکر، دکتر باو، دیکسی و لیزی و … شخصیّتهای این نمایشنامه هستند ولی، اصلیترها، مارگارت و بریک و پدربزرگ هستند؛ «بریک» (پُل نیومن) یک جوان الکی، است که به خاطر مرگ بهترین دوستش (و کوتاهی که در دوستی با او انجام داده است) عذاب میکشد. «مگی» (مارگارت) همسر بریک است که به خاطر دوری کردن شوهرش از او رنج میبرد و پدربزرگ (پدر «بریک») بیاطلاع از داشتن بیماری سرطان برای خوش بودن در زندگی طمع شدیدی دارد.
«تنسی ویلیامز» (برندهی جایزهی نشان طلایی ادبیات به وسیلهی انجمن ادبی و هنری آمریکا در ۱۹۶۹ میلادی) نمایشنامهی «گربه روی شیروانی داغ» (برندهی جایزهی پولیترز و جایزهی منتقدین) را در سه پرده نوشته است. در این کتاب، علاوه بر متن ِ اوّلیّهی نمایشنامه، متن ِ پردهی سوّم پس از اعمالنظر ِ «الیا کازان» نیز آورده شده است.
«الیا کازان» کارگردان فیلم ِ «گربه روی شیروانی داغ» (Cat on a Hot Tin Roof) است که بعد از خواندنِ متن نمایشنامه سه شرط گذاشت برای ساختن ِ فیلم، این سه شرط منجر به تغییراتی در متن ِ پردهی سوّم شد که «ویلیامز» در این کتاب (صفحهی ۱۲۶ و ۱۲۷) دربارهاش توضیح میدهد.
«الیا کازان» یکی از بزرگانِ تاریخ سینما است که بیشتر آثارش را با اقتباس از نمایشنامههای معاصر ساخته است و علاوه بر «تنسی ویلیامز» با «جان اشتاینبک» و «باد شولبرگ» نیز همکاری نزدیک داشته است. شایان ذکر است آقایان «مارلون براندو» و «جیمز دین» اسطوره شدن ِ خویش را به ایشان مدیون هستند که بار اوّل پای آنها را به سینما باز کرد.
بومرنگ، وحشت در خیابانها، اتوبوسی به نام هوس، زنده باد زاپاتا، فرار به سوی آزادی، در بارانداز، شرق بهشت، رود وحشی، شکوه علفزار و آمریکا آمریکا بعضی از فیلمهای مهم «کازان» هستند. از این میان، «اتوبوسی به نام هوس» نیز اقتباسی است از نمایشنامهای نوشتهی «تنسی ویلیامز» که جایزهی پولیترز و جایزهی منتقدین را از آنِ «ویلیامز» کرده بود.
علاوه بر ماجرای جالب و متن ِ خوب نمایشنامه و ترجمهی خوشخوانِ کتاب، مقدمهی «تنسی ویلیامز» هم قشنگ بود و من، حرفهایش را بسی دوست داشتم. خُب، بیشتر از این میشود خطر لوث شدن (به قول ویکیپدیا)! همینجا ختم کلام و والسلام!
گربه روی شیروانی داغ
نوشتهی تنسی ویلیامز ترجمهی مرجان بختمینو
کرج؛ انتشارات مینو، چاپ چهارم، ۱۳۸۵، قیمت ۱۲۰۰ تومان، ۱۶۰ صفحه
+
مرتبط: دروغ
میلاد در 08/09/30 گفت:
عالی بود
سارا کوانتومی در 08/09/30 گفت:
آخ جون بلاخره کامنت دونی رو باز کردی.
خوبی دوس جون؟؟
عیدت هم مبارک.
سلام خانوم. خوبم. شما خسته نباشی. عیدتم خیلی مبارکا
sara در 08/09/30 گفت:
من از نمایشنامه های فیلم شده تنسی ویلیامز “اتوبوسی به نام هوس” و “گربه ای روی شیروانی داغ” رو دیده ام. یکی مارلون براندو و ویوین لی و دیگری پل نیومن و الیزابت تیلور. اسم ها واقعا باشکوه و وسوسه کننده است. اما فکر می کنم تو از دیدن گربه ای روی شیروانی داغ هیجان زده نخواهی شد. و برعکس اتوبوسی به نام هوس رو خیلی دوست خواهی داشت. تو همین اینترنت می تونی دی وی دی هاش رو سفارش بدی. پیشنهاد می کنم ببین و بعد بگو چقدر حدس من درست بوده.
سارااااااااا. چهقدر جدی نوشتی! اگه ایمیل نبود محال بود بفهمم خودتی. حالا تو اگه فیلمو داری بده منام ببینم خب.
sara در 08/09/30 گفت:
راستی فکر کنم شورش بی دلیل جیمز دین هم ساخته الیا کازان بوده. تو که دست آمار گرفتنت خوبه، اینم ببین D: اونم فیلم خیلی مهمیه. فکر کنم این بار تاریخ سینما رو تو کنکور بالای ۹۰ بزنی.
شیروا در 08/09/30 گفت:
خوب کاری کردی دربارهی این عشق قدیمی ما مطلب نوشتی. فیلم رو پیدا کردی یا نه؟ اگر ایدیاسال داری امکان دانلودش از طریق تورنت هست. لینک دانلود رو توی وبلاگ گذاشتم. زیر مطلب من و پل نیومن. حالا برم من و رابرت ۴ رو بخونم 😀
مرسی که گفتین. فعلن که دیل آپ تشریف داریم ولی یادم میمونه. اونام راجرزه! مجید، دلبندم.
ياسر قدسي در 08/10/02 گفت:
سلام همدانشکدهای جان! (بهقول آرزو خانم!)
خوبید؟
من تقریبا ده روزی می شه که به وبلاگم سر نزده بودم. سعی میکنم اگه حرفی برای گفتن داشته باشم، توی بازیتون شرکت کنم؛ تا دیرتر از این نشده!
ضمنا بر حسب اتفاق، فیلم “گربهای روی شیروانی داغ” همین الان توی کیفمه. اگه خواستید، یه جوری بهتون برسونمش.
در پناه خدا
سلام آقای قدسی عزیز! همشاگردی جان! خوبین؟ اگه دربارهی کتابفروشیها بنویسین که خیلی خوب میشود. دربارهی فیلمی که توی کیف دارین هم …. عاااااااااااااالیست. من میآم میگیرمش. شما هم بلکه یادتون بیاد منو.
دروغ « چهار ستاره مانده به صبح در 08/10/02 گفت:
[…] گربه روی شیروانی داغ، ص ۹۸ […]
میثم در 14/12/19 گفت:
سلام
من این کتاب رو از کجا تهیه کنم؟
*
*
*
*
چهار ستاره مانده به صبح:
از شهر کتاب و کتابفروشیها
آنلاین هم میتونین از طریق لینکهای زیر تهیه کنید:
http://www.jeihoon.net/p-1781–.aspx
http://pendar.com/product/gorbe-rooye-shirvani-dagh