آندری تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky) یکی از فیلمسازان بزرگ جهان است و سینمایش معروف است به شخصی و فلسفی بودن! حالا من نمیدانم این گیجی بعدِ از خواندنِ فیلمنامهی آینه (Zerkalo) را بگذارم به حساب همین خیلی شخصی یا فلسفی بودن یا آن را بنویسم به پای مترجم و راوی فیلمنامه یعنی صفی یزدانیان. البته، یزدانیانِ طفلک! خودش اعتراف کرده است که ادعای کامل بودن کار، بیشک، گزافهگویی است. (۸۴) انگاری ایشان، فیلمنامه را از روی نسخهی ویدئویی و نه متن ِ اصلی فیلمنامه، ترجمه کرده و با سلیقه و برداشتِ خودشان نوشتهاند و اگر فرض بر این باشد که تارکوفسکی فیلمساز بزرگی و آینه فیلم خوبی است پس یزدانیان کار را خراب کرده رسماً.
البت، بخش جالبی هم در این کتاب هست با عنوان یادداشتهای آینه که روزنوشتهای تارکوفسکی است در حین ِ مراحلِ مختلفِ ساخت این فیلم.
جملاتی از متن فیلمنامهی آینه؛
:: آدمها را فقط وقتی میشد شناخت که از بیشه میگذشتند. اگر مردی به سوی خانه میپیچید، پدر بود. اگر راهش را ادامه میداد، پدر نبود و معنایش این بود که او هرگز نخواهد آمد. ص ۱۳
:: وظیفهی شاعر، تحریکِ عواطف است، نه بُتسازی. ص ۵۷
مشخصات کتاب؛
آینه (فیلمنامه)
نوشتهی آندری تارکوفسکی
به روایت صفی یزدانیان
تهران: نشر نی
چاپ اوّل، ۱۳۷۷
۱۳۶ صفحه
قیمت ۵۰۰ تومان
سارا در 08/08/09 گفت:
ما کلی خوشنودیم که دوستی چنین فرهیخته داریم که روزی یک کتاب باید بخواند حتما.
اما هنوز هم وبلاگ قبلی را بیشتر دوست می داریم.