… شاید هم دلیل اصلیاَش برمیگردد به همان درس و دانشگاه، یادمان دادهاند بهترین شیوهی ارتباطی به شکل «Face to Face» است و آن هم حتّا نباید طوری باشد که یکی پشت میز نشسته باشد و شما اینطرف، باید نشسته باشیم روبه روی هم، یکطوری که انگشت شصتِ پا هم دور از چشم نماند و به کلهم هیکلِ طرف مقابل اشراف داشته باشیم علاوه بر لحن و حرفهایش. شما اصلن فکر کن من دوست دارم مددکاربازی دربیاورم! خیالی نیست. حقیقت ولی این است که دست به چتِ من خوب نیست. یکطوری متنفرم از صحبتِ جدّی و یا خصوصی پشت این پنجرههای کذایی. گیرم، بد نیست برای آشنایی اوّلیّه که انگیزه پیدا شود برای تداوم ارتباط ولی برای ادامه دادن، ترجیحِ من به مکالمهی تلفنی است و دیدار ِ حضوری و اگر ضرورتی در این نیست باید بسنده کرد به کامنت و نامههای برقی و دیگر هیچ. مگر سؤال و جوابِ لازم که خُب، آن مسنجرهای لعنتی هم میتوانند نقش پیامک را بازی کنند آنگونه که در تلفنهای همراه وگرنه، … بگذریم. ماشاءالله همه در جریان این امور هستیم خدا رو هزار مرتبه شکر!
من به آن جسدِ طرفِ گفتوگو کاری ندارم که شمایل وی به چه شکل است منتها، خیال میکنم فقدان لحن و چشم و دست و بدن و حرکت در فضای مجازی در نهایت هیچ عایدی را نصیب آدمی نمیکند مگر از دست رفتن ارتباط، مهارت و معنا در زندگیمان و به نظر من، دلیلِ عدم دوام و استحکامِ دوستیهای مجازی همین است و در طولانی مدّت، چنین رفاقتهایی بیشتر خنثی خواهند بود و به جای تعالی، ضعف به بار میآورند.
علاوهبراین، فضای مجازی خاصیّت شگفتِ تهوّعآوری دارد که آدم را بینیاز میکند از تصمیمگیری قطعی و تو میتوانی بلاتکلیف باشی در برابر دیگران و دیگران را نیز شناور کنی در سرگردانی. چراکه هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد که تو را ملزم کند بابت نظری که میدهی (یا تصمیمی که میگیری و یا انتخابی که میکنی) متعهّد باشی و اگر اینگونه نباشی (یعنی متعهّد نباشی) باکی از خطری نیست و گزندی ناچیز هم گریبانِ تو را نمیگیرد.
به نظر من، رابطهی مجازی بدونِ ارتباط حقیقی در عالمِ واقع، یک نوع دوستی متناقض و متضاد است که در عین گستردگی و شدّت، سطحی و کوتاهتر است و کمتر به محبّت دائم و الفتِ مُدام تبدیل میشود. آن رفاقت هم که میبینید پیدا میشود لابهلای سلام و علیکهای نوشتاری ما (به علاوهی نگرانیها و مهرورزیها و اینها) دروغ نیست و یا الکی، فقط گونهای از نزدیکی است که به دلیل قاطی شدن در تجربههای روزمرهی ما (مثلن به خاطر اینکه هی ریز و درشت زندگیمان را مینویسم در وبلاگها و توئیتهایمان) به وجود میآید امّا این نوع از نزدیکی معادلِ صمیمیّت نیست یا دستکم من چنین تصوّری ندارم.
پ. ن : خیلی خُب، روضهات رو خوندی؟ الان یعنی خودت هم … آهان پس. برو پی کارت حالا آفرین.
sara در 08/12/04 گفت:
نمی دونم چی شد که به اینجا رسیدی. تا جایی که یادمه تو همیشه می گفتی دوست های مجازی ات بخشی از زندگی ات هستند. حتی گاهی به من هم خرده می گرفتی که چرا هرگز مایل نبودم دوست مجازی و وبلاگی و اینترنتی داشته باشم. (تو دقیقاْ تنها دوست من هستی که از اینترنت با هم آشنا شدیم)
شاید هم برداشتم از این حرفها اشتباه باشه. ولی به هر حال مثل اینکه داریم به نتایج مشترکی می رسیم.
#
دوستهای مجازی بخشی از زندگیام هستند برای اینکه دستکم بیشترین وقت من توی روز/ شب با اونها میگذره منتها، هیچوقت روی این دوستیهام، به عنوان یه دوستی پایدار حساب نکردم و نمیکنم. یعنی، خیال نمیکنم چنین رابطههایی – اگر در سطح چت و ایمیل باقی بمونه فقط – اون خاصیّتی رو داشته باشه که دوستی با ملیحه و زهره داشته برای من.
ولی منعی نمیبینم برای آشنایی مجازی البته به شرط ارتباط حضوری و واقعی. در غیراینصورت، ترجیح میدم کسی به من نزدیک نشه و من هم به کسی نزدیک نشم. چون شناخت بدونِ رؤیتِ صورتِ عیانِ طرف مقابل حاصل نمیشه و من اصولن از دست و پا زدن در سرگردانی بین دانستن/ ندانستن خوشم نمیآد.
گفتم که بیشتر منظورم دوستیهای صمیمی و خاص هست وگرنه دربارهی دوستیهای معمولی ضرورتی نداره و هنوزم فکر میکنم در اینجا میشه با همه دوستی کرد. (و نه صمیمی شد!)
خودت اشاره کردی، خودمون و به علاوهی خیاط که یکی از بهترینهای زندگی من هست، بهانهی دوستیمون از اینترنت پیدا شد امّا، ادامهی رابطهمون بیشتر به خاطر شناخت همدیگه بود توی ملاقاتهایی که داشتیم و گفتوگوهایی که کردیم. یعنی، علاوه بر فضای مجازی، توی دنیای واقعی هم بهم ربط پیدا کردیم و مثلن میتونیم دربارهی برخی از جزئیات رفتار و حرکاتِ واقعی خودمون جدای چگونگی کاربرد کلمات در متن و لینک و کامنت و … نظر بدیم.
من میگم تا وقتی چنین اتفاقی نیفتاده هیچ کسی نمیتونه اون یکی رو دوست خودش بدونه چون چنین فضایی فاقد اعتبار و پایایی هست. مثلن من اگه الان وبلاگم رو حذف کنم و خودم رو از این دنیا پاک و دور کنم خیال میکنی چندتا دوست مجازی یادشون بمونه که من یه وقتی اینجا بودم؟ کافی هست که من چند شب «آنلاین» نشم و اون وقت به راحتی فراموش میشم برای اینکه اینجا به همون راحتی که به چشم میآیی، از چشم میافتی. فاصلهی بین ما رو یه چراغ خاموش/ روشن مشخص میکنه و خاطراتی که رنگ و طعم و صدا ندارن و محدود شدن به کلمات و دستبالاش اون شکلکهای یاهو! به نظر من، خاطراتی که مثلن من با شما یا خیاط داشتم توی این مدّت – که داره دو سال میشه تقریبن – قابلیّت این رو دارن که ما رو به یاد هم بیارن اگه یه روزی هم وبلاگ ننوشتیم و آنلاین نبودیم و … و بدونِ حضور مجازی هم برای همدیگه ارزش قائل هستیم و مرام میذاریم و معرفت داریم که حالا هر چند وقت یکبار سراغ همدیگه رو بگیریم.
شما خودت در جریان هستی که به من با بیشتر دوستهای مجازیام خیلی هم خوش گذشته ولی، چند روزی هست که دارم فکر میکنم با وجود همهی خوبیهای اون وقت، خیلی از اونها (و خودم هم) بعد از یک مدّت دیگه حتّا سراغ هم رو نگرفتیم. برامون مهم نبود که مثلن چند وقت قبل داشتیم هر شب با یکی چت میکردیم و حرف میزدیم و حالا اون آدم نیست و اگه اون وقت دلتنگ میشدیم براش، حالا عین خیالمون هم نیست.
امّا، تجربهی من دربارهی باقی دوستهام، مثلن رفقای دانشکدهام، نشون میده که حتّا باوجود گذر زمان و فاصلهای که بین ما به وجود اومده، حتّا دوستهایی که حالا در شهرستانهای خیلی دور زندگی میکنند، گاه گاهی سراغ آدم رو میگیرند باز و حواسشون هست که یه وقتی دوستی داشتن به اسم من و ….
من خوشبختانه دوستیهای خوبی رو در زندگیام داشتم که همین تجربههای خوشایند یه کمی توقعام رو زیاد کرده و نمیتونم دیگه به حداقل راضی بشم.
البته، همهی این حرفِ من دربارهی دوستیهای صمیمانه و خیلی نزدیک هست وگرنه من دوستیهای سادهی پُربارِ خوب هم داشتم به واسطهی اینترنت که موجب آشنایی من با آدمهای تازه و موقعیّتهای خوب شده و نمیتونم انکار کنم چهقدر مقرون به فایده بوده برای زندگی من. به طوری که حتّا نسبت به عدّهای احساس دین میکنم بس که محبّت کردهاند به من.
sara در 08/12/04 گفت:
فکر کنم این یک جواب کلی است و نه پاسخ به من. چون من و تو که به اندازهء کافی از هم شناخت داریم. من هم می خواستم در واقع باب بحث باز شه.
#
درسته. کلّی نوشتم. دربارهی خودمون فکر کنم به قدر کافی شناخت داریم. موافقم باهات. برای همین اشاره کردم که رابطهی من و شما و یا من و خیاط دیگه مجازی و وبلاگی نیست؛ عمیق و واقعی است.
ممنونم که هستی
حجت در 08/12/05 گفت:
دوستی های مجازی . !!! من هم در موردش فکر کرده بودم . فقط به کلمات تایپ شده و فوقش شکلکهای یاهو مسنجر برمیگرده و محدود میشه . واقعا که ناپایداره 🙁
{… من دیگر آن نوجوان احساساتی رای اولی نیستم … }