۲۲ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
- بِبَر و بیار
- کتاب بپوشیم – ۵
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
Little Angel در 09/01/29 گفت:
مبارک باشه :*
زهرا در 09/01/29 گفت:
سلام رویا جان
تولدت مبارکککک
:*
سينتيا در 09/01/29 گفت:
تولدت مبارک رویا بانو :-*
neda در 09/01/29 گفت:
تولدت مبارک خانومی…
مریم در 09/01/29 گفت:
مبارک باشه …
امیر در 09/01/29 گفت:
تولد مبارک
آناهيتا در 09/01/29 گفت:
مبارکککککککککککککککک باشه تولدت خانوم خانوما :*:**:*:*:*:*
پدرام در 09/01/29 گفت:
مبارک باشه
مسافر در 09/01/29 گفت:
سلام.
تولدت مبارک.
مسافر در 09/01/29 گفت:
راستی این چهار ستاره قرار نیست کم شه؟ بشه سه تا سال بعد بشه دو تا و ایشالا یکی و در آخر صبح شه؟ ایشالا خواهد رسید و خواهد آمد.
رواني در 09/01/29 گفت:
مبارک باشه گلم کیک چی میشه؟
Bita در 09/01/29 گفت:
منم یه بار دیگه تولدت رو تبریک میگم رویا خانوم ****. 🙂
عکس قشنگی بود، در ضمن زنده باد فروغ!
رویا خیلی برام جالبه که در یک روز و از قرار معلوم در یک سال به دنیا اومدیم. منم دیروز با ۲۶ سالگی خداحافظی کردم و وارد ۲۷امین سال زندگیم شدم. البته با این تفاوت که برفها رو لگد نمیکنم. 😀
۱۰۰+۲۷ ساله بشی الهی، هر سال شادتر و کامیابتر از سال قبل. 😉
آزاده در 09/01/30 گفت:
تولدت مبارک رویا جان، ۲۷ عدد مقدس منه :))
صدرا در 09/01/30 گفت:
سلام. مبارک باشد.
لاله در 09/01/30 گفت:
تبریک دوست متبرکم … برکت …
منیره در 09/02/02 گفت:
هوم؟ یعنی تولد بوده؟ 🙂 واااااااااااااااااااااای چرا من از قافله دورم؟ تفلدت مبارک >:D<
راد در 09/02/05 گفت:
بیست و هفتمین ستاره ات مبارک
آوامین در 09/02/06 گفت:
دیدیییییییییییییییییییییییی تولدتو یادم رفت…این روزها من خودم رو هم از یاد بردم…خودم رو که از یاد ببرم دیگه … !!!
معذرت میخوام…تولدت با تاخیرو پوزش فراوان مبارک رویای نازننیم…
امیدوارم همیشه عاشق و شاد و سلامت باشی…
چند وقت پیش اونورا دیدمت اما باز تابلو زده بودی…نشد باهات حرف بزنم…اما دوستت دارم…و بهترین آرزوها برای تو دوست عزیز و خوبم…
آوامین در 09/02/06 گفت:
دیدی تولدتو بادم رفت…مثل خیلی چیزها که یادم رفته مثل خودم که از یاد خودم رفتم تولد تو دوست نازنینم رو هم یادم رفت…با تاخیر فراوون تولدت مبارک…امیدوارم همیشه سلامت و شاد و عاشق باشی…من اینورا کم میام…حتی خونه ی خودم هم نمیرم !متاسفم که فراموش کردم…نباید یادم میرفتتتتتتتتت…اه…
رویایی جونم دوستت دارم…
آوامین در 09/02/06 گفت:
تقدیر خوب و زیبا برات آرزوووووووووو میکنم…رویای بیست و هفت ساله ی بیست و هفت ستاره تولدتتتتتتتتتتت مبارک ها باشه…دوباره خیر مقدددددددم میگم …بوس بوسسسسسسسسسس
آوامین در 09/02/06 گفت:
ووووووووو رویا دیدی چی شد؟!
یکی از دوستات ستاره هاتو دونه خواست کم کنه تا بشه یک و بعدش بشه صفر و برسه … اما من ستاره هاتو بیست و هفتا کردم؟!!!
فکر کن !!!حالا منو بیشتر دوست داری یا اون دوستتو؟!
!!!!!!!!!!
زهرا ماه باران در 09/02/08 گفت:
سلام رویا جان.گرچه دیر شده اما تولدت مبارک.
باز هم مثل گذشته ها به ماه باران سر بزن.یک رویای شاد و سرحال و مهربون نیازمندیم!