چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

چارچنگولی (۱۳۷۸)

×

می‌خواستم بگویم که همین دی‌روز به سینما رفتم. بله، واقعن. خدا می‌داند که من هم گاهی خندیدم و حالا به خاطره‌نویسی در حاشیه‌ی فیلم ادامه نمی‌دهم. گیرم صیغه‌ی بهرام/ شهرام یا احمد/ محمود اصلن، دیر یا زود «همه» نیستند؛ آدم باید به رسم خودش زندگی کند ولی.

دیدگاه خود را ارسال کنید