چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

کمتر از سه ماه قبل، درست‌تر یعنی بیست و نهم فروردین بود، بهتان گفتم برای روز جمعه، هر کاری عشق‌تون بود انجام بدین. برای سلامتی خانوم سلیمانی هم دعا کنین.

کمتر از سه روز قبل، درست‌تر یعنی دوازدهم خرداد بود، خبر رسید که ایشون هم به رحمت خدا رفتن و خواستم بگم، امروز جمعه‌، هر کاری عشق‌تون بود انجام بدین. برای شادی روح خانوم سلیمانی هم دعا کنین.

حوصله کردین، بعد از همه‌ی اخبار و یادداشت‌های انتخاباتی؛ این گفت‌وگو رو هم بخونین، به‌خصوص اون‌جایی که ازشون سؤال می‌شه: “چه خواسته‌ای دارید؟” و خانوم سلیمانی می‌گن: «هیچی مادر. مادربزرگ هستیم و توقع داریم نسل جدید سینما گه‌گاهی به ما سر بزنند. فکر می‌‌کنید بیش از شصت سال ماندن در هنر شوخی است؟ من در طول عمر هنری‌ام همواره در کانون‌های خیــریه و ســازمان‌های عام‌المنفــعه خدمت کردم، امّا نمی‌‌دانم چرا امروز خودم فراموش شده‌ام…»

خلاصه، مرگ در سایه نشسته است و به ما می‌نگرد. حواس‌مون باشه همگی.

* عکس از این‌جا، روز تشییع پیکر خانوم مهری مهرنیاست. روح‌شون شاد.

۱ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. آينه هاي ناگهان در 09/06/10 گفت:

    خدا رحمت کنه

دیدگاه خود را ارسال کنید