اینجا، در صفحهی اوّلِ سایتِ فصلنامهی انشاء و نویسندگی نوشتهاند که شمارهی سوّم مجله در حال آمادهسازی است. امّا، به نظرم این خبر نباید حجّتِ ما باشد برای چشمانتظاری. میپرسید چرا؟ دستکم سه هفته – شاید هم بیشتر – است که من مرتّب به سایت یادشده مراجعه میکنم و دریغ از … خُب، مؤمنِ خدا این سایت را هر هفته یکبار بهروز کنید. به قولِ عبدالعلی دستغیب در شمارهی اوّلِ مجلهی خودتان «بنویسید؛ هر چه میخواهید؛ چرت و پرت؛ راهش این است. میخواهی شنا یاد بگیری؟ کلاس شنا نرو، باید خودت را توی دریا بیندازی. باید بدانی که ممکن است غرق شوی. یعنی غرق شدن هم در آن هست. حساب و کتاب ندارد.» دو نقطه دی یا شکلک بنفش یاهو. حالا شما هم بنویسید شمارهی سوّم مجلهمان به مبارکی و میمنت مراحل صفحهآرایی را طی کرده و اکنون، …. چه میدانم به کجای کار چاپ رسیدهاید. خودتان بیائید اعلام وجود کنید. من میخواهم دربارهی دو شمارهی قبل یعنی شمارههای اوّل و دوّم مجلهتان بنویسم. نه اینکه آن ۳۰۰۰ تومان ناقابل را داده باشم و مجله را از نمایندگیهای فروشتان خریده باشم. نه. خداییاش، اگر مجله را نخوانده بودم هنوزم حاضر نبودم این رقم را جرینگی بدهم بابت یک مجله. ولی الان دیگر نه. شما شمارهی سوّم را چاپ کنید اگر پول ندهم و مجله را نخرم خُب کچل بشوم اصلن. حتّا، یک تُکِ پا قدمرنجه میکنم تا آن دفترتان در انقلاب و دو شمارهی قبل را هم تهیّه خواهم کرد. لابُد میپرسید اگر دو شمارهی قبل را تهیّه نکردهای چهطوری خواندهای؟ من میگویم بخت و دوستِ خوب ما را دست کم گرفتهاید یعنی. به لطفِ آقای تادانه، شمارهی اوّل و دوّمِ فصلنامهی انشاء و نویسندگی به دستام رسید البته به امانت. (نگران نباشید! خدشهای وارد نشده به سنّت امانتِ ایرانی و من هنوز مجلهها را به ایشان بازپس ندادهام!) در این دو شماره کلّی متن و مقاله و گفتوگو و معرّفی کتاب خواندم دربارهی … خیال میکنید دربارهی چی وقتی عنوان مجله «انشاء و نویسندگی»ست؟ بله خُب. دربارهی نوشتن. از خوبترین مطالبِ این دو شماره یکی هماین نوشتهی عبدالعلی دستغیب که اشاره کردم به آن و پنج مرحلهای که برای نوشتن معرّفی کرده است. بعد، مجموعهای دنبالهدار دربارهی شروع خوب در داستان با ترجمهی مریم الهی. ضمنن، آقای مدیر مسئول مجله هم سلسه یادداشتهایی دارد دربارهی خاطرهنویسی + کلاسهای حضوری با عنوان «از خاطرهنویسی تا خودشناسی» که در دفتر مجلهشان برگزار میشود. دیگر …؟ آهان! یک کلاس دیگر هم در دفتر مجلهی «انشاء و نویسندگی» برگزار میشود؛ کلاس آموزش مبانی نویسندگی (+ دیدار با نویسندگان معروف و انتشار آثار هنرجویان). در اینجا بیمناسبت نیست سؤال و جوابی را نقل کنم از گفتوگوی این مجله با «حسین سناپور» که از او پرسیدهاند:«آیا برای نویسنده شدن فقط خواندن ادبیات و رُمان کافی است؟» سناپور گفته است:«نه آموزش دیدن و بودن در جمعهای نویسندگان و دستکم نشست و برخاست داشتن با چندتاییشان که چیزی سرشان بشود، لازم است.»
۴ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
- بِبَر و بیار
- کتاب بپوشیم – ۵
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
آسا در 10/02/14 گفت:
شما شرکت می کنین؟
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
کجا؟
محمّد در 10/02/14 گفت:
خب ایشالا شماره ی سوم هم به عرصه ی حضور برسند و بتونیم بخریمش و این همه تعریف و تمجید رو توش بخونیم و … شاید به درد ما که خیلی از نوشتن سر در نمیاریم بخوره و یه چیزایی هم یاد بگیریم 🙂
امید است آنگونه شود که آن ۳ هفته همچنان ادامه نداشته باشد و انجامی برای آن باشد :دی
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
ان شاء الله 🙂