در هر هوایی دوستت دارم
حتی اگر معادلات جغرافیا بههم بریزد و
عراق پایتختمان شود
و تهران این روزها برود رو مین و
جنگ و خون و این حرفها!
چقدر کوچه خسته است
و پیاده روها سوار درخت میشوند
و شهر در به در دنبال مکانی میگردد
تا به دور از دود و دروغ استراحت کند و
بخوابد و بمیرد و بیدار نشود!
تهران هنوز بزرگ من
کجای تاریخ این سرزمین دفن خواهی شد
که مورخان تو را بشناسند
و پیکرت را با خواهر خواندهها و برادر خواندههات
اشتباه نگیرند!
من با داغ ترین بحث این روزها
سیگار میگیرانم
و آتش در گلو میبرم که سرد است!
در خیابان چندم این حادثه ایستادهایی
و ساعتت خواب کدام قراری را میبیند
که بیایم و بگویم سلام و
کمی بی تفاوت قدم بزنیم
درحالیکه من شک دارم تو را خوشبخت کنم!
در خیابان چندم این فاجعه باید
بروی دنبال زندگیات که من
آنقدر گریه نکنم که گاز اشکآور
بهانه باشد و تمام شود و این حرفها!
راهی غلط نشانم بده تهران
این روزها
همهچیز برعکس جواب میدهد
از زندگی در 10/02/15 گفت:
سلام خانم گل! مثل همیشه ستاره بارونه اینجا 🙂
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/15 گفت:
سلام استاد جون. صفای کامنتتون. کلبهی درویشییه دیگه