رمان ذوب شده را خواندم؛ خیالها و خاطرههای عباس معروفی از فضایی که در آن نفس کشیده و زندگی کرده است؛ یعنی ایرانِ سالهای اوّل پس از انقلاب که بازار خرابکاری و ترور و بمبگذاری گروههای فلان و بهمان داغ بود.
ذوب شده نخستین رمانِ این نویسندهی حالا برلیننشین است که در بیست و شش سالگی نوشته (سال ۶۲) و پس از بیست و شش سال (سال ۸۸) چاپ شده است. معروفی در این داستان قصّهی نویسندهای را تعریف میکند که زیر بازجویی و شکنجه به قصهپردازی روی میآورد و در قصههای خودش گم میشود.
وقتِ خواندن این کتاب اسم و رسم عباس معروفی را از ذهن خودتان دور کنید و صرفاً با عنایت به اینکه نویسندهی رمان جوانِ کمسالیست با تجربهای اندک داستان را بخوانید و از نثر روانِ آن لذّت ببرید و با خودتان بگوئید: به به! چه اوّلین کتابِ خوبی!
جالبتر اینکه زمان و مکانِ این رمان خیلی هم دور نیست از زمان و مکانِ فعلنِ ایران و با سی و پنج مورد حذف و تغییر عنوان منتشر شده است. اسم اولیه رمان طبل بزرگ زیر پای چپ بود که بعد از فیلم کاظم معصومی از چشمِ آقای نویسنده افتاد و معروفی تصمیم گرفت کتاب را به نام ذوب شده چاپ کند. ذوب شده صفتیست که او در توصیفِ ماریا استفاده کرده است. ماریا یکی از شخصیتهای این رمان است با تمایل به چپیها و در زندان عاشق بازجوی خود میشود. البته این را بگویم که به نظر من شخصیتِ ماریا و بازجو به خوبی ساخته و پرداخته نشدهاند.
:: «میدانست وقتی بیرون خبری میشود، ترور، بمبگذاری یا انفجاری رخ میدهد، یک عده را میگذارند سینهی دیوار و میفرستند سینهی قبرستان. ساکت بود، حرف نمیزد. و میدانست هر کس بیشتر حرف بزند، گرفتاریهاش از حد خارج میشود. فقط بازجوها زیاد حرف میزدند و از این شاخه میرفتند به آن شاخه. و میدانست همهشان مدام دروغ میگویند، به همدیگر دروغ میگویند. حتا سکوتشان هم دروغ است.» ص ۳۳
:: «بهراستیکه از تولد تا مرگ، پرتاب سنگی از دست کودکی به جای نامعلوم است که دلایل و عواقباش بر سنگ و زننده و خورنده هیچ روشن نیست.» ص ۱۰۰
:: اینجا یک برنامه رادیوییست که دربارهی اصطلاح «طبل بزرگ زیر پای چپ» توضیح داده که یعنی چی در نظام و ارتش.
:: کلمههای تازهای که از این کتاب یاد گرفتم: تمشیت، پسله، آکله و پیستوله.
:: هی فعل نکبتِ «بجود»! ازت بدم میآد.
+ بخشی از رمان ذوبشده در وبلاگ نویسندهی آن و یادداشت نویسنده در زمان چاپ این رمان در برلین.
مرتبط: لابیرنت، ایلنا، هزار کتاب و برای خرید آنلاین به اینجا مراجعه کنید.
shin در 10/05/30 گفت:
alan ke in ketabo jam kardan az koja gir biyaram bekhoonam ???? rahkari nadari ?