به سلامتیِ بچّههای شاسکول و شهرهای باسکول
یا رأی منو پس بده!
«پروفسور اسکولسکی، پروفسوری کاملاً معمولی است؛ مثل پروفسورهایی که برعکس سر بزرگشان، جثّهای ریزهمیزه دارند و با ریش پروفسوری و سر کچل و عینک ته استکانی و حواس پرتشان، فقط میخواهند هر روز اختراعی جدید تحویل بشریّت بدهند.
ژنرال پیسکولسکی هم ژنرالی کاملاً معمولی است؛ مثل ژنرالهایی که برعکس حوصلهی کمشان، ستارهها و قبههای روی دوششان زیاد است و با شکم گنده و سبیل از بناگوش دررفته و تعلیمی طلاکوبشان فقط دنبال این هستند که هر روز و با کوچکترین نقونوقی، جنگی تازه به پا کنند.»*
این پروفسور معمولی و ژنرال معمولی شخصیّتهای شوخ و شنگِ مجموعه داستانی هستند از فریدون عموزاده خلیلی به نام «پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی»** که شامل سه داستانِ کوتاه است؛ عینک پروفسور و موشک ژنرال، شهردار و دستگاه الفباربا مانیتیک.
داستانهای «پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی» بهصورت طنز نوشته شدهاند، امّا با زیرساختهای اجتماعی. یعنی علاوهبر اینکه خواننده را به خنده میاندازند، بیانگر مسائلِ انسان در جهانِ مدرن نیز هستند. نویسنده با رویارویی پروفسور و ژنرال بهعنوان دو شخصیّتِ اصلیِ داستان بهنوعی تقابل علم و قدرت (بخوانید زور) را مطرح کرده و با خلق موقعیّتهای طنز، لحظههای خوشآیند و لذّتبخشی را برای مخاطب ساخته است. البته، شوخی و خنده جنبهی آشکارِ داستان است و نویسنده در لایههای زیرین متن هدفِ دیگری را دنبال میکند. فریدون عموزاده خلیلی نویسندهای است که علاوهبر دغدغههای جدّی در زمینهی فرهنگ و ادب، در عرصهی اجتماع و سیاست نیز چهرهای شناختهشده است و پیشتر با ایدهی روزنامهی آفتابگردان تلاش کرد تا کودکان و نوجوانان را به مشارکتهای سیاسی و اجتماعی دعوت کرده و آنها را نسبت به مسائل روز حساس سازد. وی در داستانهای «پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی» نیز زبانِ طنز را برای بیان انتقاد به کار گرفته است؛ انتقاد نسبت به منشِ انسان امروزی، قوانین و مناسباتِ اجتماعی. او با ذاتِ خودخواه انسان و تمایلِ پنهان و آشکارِ وی برای خشونت شوخی میکند و به اتفاقهای جامعوی و سیاسی اعتراض میکند.
راوی در هر سه داستان از این مجموعه، دانای کل است و زبانِ اثر روان و صمیمی و امروزی است که در علاقهمندی مخاطب به پیگیری ماجرا مؤثر است. موضوعهای کتاب آشنا هستند، ولی داستانهای «پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی» با شخصیّتپردازی و پرداختِ خوبِ نویسنده دیگر تکراری نیستند. مثلاً؟ شاید برای شما هم پیش آمده که در بانک، یکی جلویتان را گرفته و خواسته تا فیشِ واریز پول را برایاش پُر کنید و با اینکه سؤال نکردهاید، خودش توضیح داده که سوادش را فراموش کرده و بعد هم زده زیر خنده. عموزاده خلیلی برای نوشتن داستانِ اوّل کتاب از این ایده استفاده کرده و در معرّفیِ اسکولسکی، او را بهعنوان پروفسوری که دانشمندیاش به عینکاش بند است و نه به مُخ و مغز و سلولهای خاکستریاش! میشناسیم و او درست زمانیکه باید فرمول فوقسرّی «موشک نوترونی» را به ارتش تحویل دهد عینکِ خودش را گم میکند و سپس، ژنرال پیسکولسکی (بهعنوان فرماندهی ارتش) وارد داستان میشود تا عینکِ پروفسور را پیدا کند و طرح گسترش مییابد. بله، نویسنده به مددِ تخیّل قوی و تواناییاش در دیگرگونه نگریستن از یک موضوع ِ آشنا داستانِ تازهای ساخته که با موقعیّتهای طنزش به اثری جذّاب مبدّل شده است.
«شهردار» نام داستانِ دوّم کتاب است که ماجرای آن از ستاد انتخابات آغاز میشود. اینبار پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی رقیبِ همدیگر هستند و قرار است با توجّه به رأی اکثریّتِ مردم یکی از این دو بهعنوان شهردار انتخاب شود، امّا رأیهای پروفسور و ژنرال یکی شده درحالیکه جمعیّت شهر براساس آخرین سرشماری فرد است! در ادامهی داستان، خواننده با جستوجو پی رأی گمشده سرگرم میشود تا اینکه درنهایت، تعرفهی رأی پیدا میشود ولی چه پیداشدنی! میپرسید چهطور؟ جداً میپرسید چهطور؟ پس، پیشنهاد میکنم کتاب را بخوانید و از ماجرا باخبر شوید، چون داستان سوّم هم دربارهی یکی از اختراعهای عجیب و غریبِ پروفسور اسکولسکی است؛ یکجور ماشین مغناطیسی که کلمات را از ذهنِ آدمی میرُباید؛ دستگاه الفباربا مانیتیک. جالب نیست؟ امّا کاربرد این دستگاه چیست؟ الفباربا مانیتیک هر چی الفبا و کلمه در وجود انسان است، هورت میکشد و زبان را به یک تکّه گوشت فاسد و مغز را به یک تکّه گچ بوگندو تبدیل میکند! یکجور ناهنجاری که پروفسور آن را «هشتبلفو» مینامد و ژنرال پیسکولسکی سعی میکند از آن بهعنوان یک سلاح جنگی استفاده کند! و واقعاً چرا استفاده نکند با این کاربردِ هراسانگیزِ دستگاه الفباربا مانیتیک؟
بهنظرمن، ماجراهای «پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی» پیشبینیِ سرنوشتِ انسان در سالهای دورِ آینده است و که نویسنده تلاش کرده وجه غمانگیز آن را با طنز تلطیف کند. ازاینرو، پشتِ پردهی کمدیِ حاکم بر فضای این کتاب، یکجور زندگیِ پُر از هول و هراس در سایهی پدیدهای خوفناک به نام جنگ جریان دارد و خواننده با انسانِ غارتگرِ نسلهای بعد آشنا میشود که نسبت به خویش هم محبّت و مروّت ندارد و حتّی معجزهی کلمات را از زندگیاش دریغ کرده، به سکوت و رخوت تن میدهد.
*از متن پشت جلد کتاب
**نویسنده: فریدون عموزاده خلیلی. تصویرگر: راشین خیریه. نشر افق. چاپ دوّم، ۱۳۸۸٫ ۶۰ ص. قیمت ۱۲۰۰ تومان