چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«برو عقبِ ثریا. اون بمیر نیس. بعضی از زنا مردن بلند نیستن، فقط یدفه به امر خدا می‌میرن. اما کشتنو خوب بلدن. بعضی‌ام برعکس، جز خوبی و پاکی و روزی صد دفه مردن چیزی بلد نیستن. عین مادرت طلعت.»

مسعود کیمیایی، صفحه‌ی ۵۲

دیدگاه خود را ارسال کنید