چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

برای تو
که ترانه‌خوانِ گریه‌های منی

راستش را بخواهی
عشق همین است،
ورنه پروردگارِ شوخِ شاعران
این همه آفرینش تو را
تا شکستنِ من
به تعویقِ آینه نمی‌انداخت.

«سیدعلی صالحی»

دیدگاه خود را ارسال کنید