حالا چرا؟ نمیدانم. نمیدانم چرا دربارهی کتابهای خوبی که سالِ قبل خواندهام اینقدر ننوشتهام. ولی خُب، دیدم نمیتوانم این دَمِ نمایشگاهی سکوت پیشه کنم و حرفی نزنم. حرف آمده نشسته نوک زبانام و هی میخواهد بپرد توی چشم و چالِ هر کی. مثلن چه حرفی؟ یک حرف اینکه یکی از رُمانهای خوبی که سال گذشته خواندم مرگ و پنگوئن (Death and the Penguin) نوشتهی آندری کورکف (Andrey Kurkov) بود. آنقدر خوب که هنوزم از میشای پنگوئن خلاص نشدهام. داستان چیست؟ این رُمان ماجرای یک آقایی است که میخواهد نویسنده شود، ولی نمیشود. برای همین، شروع میکند به آگهی ترحیمنوشتن برای یک روزنامه و کمکم پولی به جیب میزند و البته، پایش به ماجراهای عجیب و غریبی باز میشود که بوی مرگ میدهد. میپرسید پس پنگوئناش کو؟ مرگش را که من گفتم، خیلی دلتان میخواهد بدانید پنگوئناش کو بروید کتاب را بخرید و بخوانید. جدای قصّه، حالِ طراحیِ جلد و سایزِ بامزهی کتاب را هم ببرید.
مرتبط؛
فاصله زندگی تا مرگ (وبلاگ سینما پارادیزو) + مرگ و پنگوئن (وبلاگ در همین حوالی) + پنگوئن منم! (وبلاگ شطحیات) + مرگ و پنگوئن (وبلاگ وقتی برای رویش) + یادداشت مرضیه رسولی در روزنامهی اعتماد + مرگ و پنگوئن در کتابفروشی اگر + پرندگانی که پرواز نمیکنند (روزنامهی اعتماد) + مرگ و پنگوئن (کانون ادبی ما) + مرگ و پنگوئن (وبلاگ منو) +درباره مرگ و پنگوئن نوشته کورکف (جامعهی کهنه) +«مسئله مرگ و زندگی» آندره کورکوف مسئله ساز شد (خبرگزاری مهر) +یک عمر نوشتن آندری کورکوف از نگاه گاردین (روزنامه اعتماد) +گفتوگو با آندری کرکوف، نویسنده رمان «مرگ و پنگوئن» (وبلاگ کتابدوست) +گپی با شهریار وقفیپور (ادبیات ما)
پی.نوشت)؛ کتاب را انتشارات روزنه چاپ کرده و بدیهی است که اگر بخواهید آن را از نمایشگاه کتاب بخرید باید به غرفهی روزنه مراجعه کنید. راستی، میگم هر کی کتاب رو خونده و دربارهاش چیزی نگفته تو وبلاگش هم یه ندا بده در جایگاهِ باید لینک بدم بهش و هر کی هم که کتاب رو نخونده یه اشارهای بکنه که دور هم باشیم همگی. والا.
دکتر کتابفروش در 12/04/30 گفت:
این یکی دو روزِ سرعت انتشار پست هاتون بالا رفته!
کتاب رو نخوندم و سعی می کنم تهیهش کنم اما نه به سبک نمایشگاهی کتابی! یه سوال مترجم این کتاب شهریار وقفی پور هست یا طناز طباطبایی؟! آخه تو متن مد و ماه اومده که مترجم طباطبایی هست! بگذریم!
در مورد قسمت دوم پی نوشت هم دوست داشتم بگم که خیلی خب هست که دوستان دنیای مجازی حداقل هر از چندگاهی در مورد کتابی خاص بحث کنند و هر کس به گمان خودش از کتاب بنویسه البته در وب خودش و بعد دوستان با هم جنگ و جدل بپردازند البته دوستانه! اما خب اینها فقط در حد رویا باقی می مونن!
چهار ستاره مانده به صبح در 12/04/30 گفت:
دکتر کتابفروش عزیز
من کتابی را خواندهام که «شهریار وقفیپور» مترجم آن بوده و خب، توی سایت کتابخانهی ملی هم که جستوجو کردم گویا فقط همین یک ترجمه از این کتاب چاپ شده است. لابد مد و ماه اشتباه کرده است.
دربارهی آن بخش آخر کامنتتان هم، با شما موافقم. خوب بود که این اتفاق میافتد و دربارهی کتابهایی که میخوانیم گپ میزدیم.
دکتر کتابفروش در 12/05/01 گفت:
نمیدونم گویا خانم طباطبایی تنها مترجم گفتگوی با نویسنده بودند و من اشتباه برداشت کردم!
من خیلی دوست دارم در مورد کتاب هایی که میخونم بنویسم ولی مشغله فکری جای خالی برای این کار بهم نمیده!
سمانه آزاد در 12/05/01 گفت:
رفت توی لیست خریدم 🙂
چهار ستاره مانده به صبح در 12/05/01 گفت:
دکتر کتابفروش عزیز ، پس حل شد 🙂
سمانه جان، فکر میکنم خوشت بیاد از داستانش. بهخصوص پایانش.