چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

چه چیز زندگی‌تان را با علاقه بیشتری به یاد می‌آورید؟
مثل بیشتر آدم‌هایی که دوران کودکی خوب و خوشی داشته‌اند، دوران کودکی‌ام را با بیشترین علاقه به یاد می‌آورم. به نظرم خیلی آدم خوشبختی بودم که دوران کودکی‌ام به آن شکل بوده، چون من در شرایط غیر عادی و منزوی که چیزهای «مادی» زیادی دور و برم نبود، بزرگ شدم؛ ولی همین شرایط خاص باعث شد که مطالعه و نویسندگی در من پرورش یابد. خانواده من برای قصه‌گویی و مطالعه کتاب ارزش زیادی قائل بودند.

چیز مهمی هم بوده که موجب افسوس و پشیمانی شود؟
همه ما آدم‌ها اگر شرایط کمی متفاوت بود، ممکن بود به شیوه‌های دیگری زندگی کنیم. خیلی افسوس می‌خورم که قدم بلندتر نشد، یا خواننده اپرا نشدم، ولی به هر حال در مورد هیچ کدام از این‌ها هم کاری از دست من بر نمی‌آمد.

+ متنِ کاملِ گفت‌وگو با مارگارت ات‌وود را این‌جا بخوانید.

دیدگاه خود را ارسال کنید