در شاهنامه به جای کلمهی عشق، مهر به کار رفته است. عشق تعبیهی ایران بعد از اسلام است که همه چیز در آن تجردی، ذهنی و پروردهی خیال میشود. مهر ماهیت واقعبینانه و زمینی دارد. دو تن به حکم طبیعت به یکدیگر دل میبندند و در اینجا غریزه لطیف و ظریف میشود بیآنکه خواست طبیعی انکار شود. از شهوت حرفی در میان نیست. از آنچه ما در ادب دوران بعد به آنها برمیخوریم که جزء نمک و وحدت عشق میشوند، از نوع هجر و ناکامی و بیداد معشوق و عجز عاشق و ترجیح فراق بر وصل و نظایر آنها در شاهنامه اثری دیده نمیشود.*
نگاهی گذرا به همین روزنامهها هم کافی است تا علایق ما در دوران مختلف زندگیمان فاش ِ عالم و آدم شود! از قتل و اعتیاد و تکدیگری و دخترفراری گرفته تا نیاز و مراحل رشد نوزاد تا دو سالگی!!! کتاب و شعر و نقد و زندگینامه و اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و خصوصیسازی!!! توسعهی کشاورزی، فلسفه و هنر و افلاطون و انرژی درمانی و موسیقی و شعر و گفتوگو با حامد بهداد و اردشیر رستمی و کاریکاتور و …
* روزنامه شرق، ۲۳/ ۴/ ۱۳۸۵
هومن - گندم در 08/08/05 گفت:
ما که شدیدا موافقیم
همین
ارادت
هومن
سپیده در 08/08/05 گفت:
با درود
خیلی جالب و منطقی بود
ممنون و موفق باشید……….
هومن - گندم در 08/08/05 گفت:
باز هم خواستیم بگوییم
موافقیم