چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

واه واه! چه پُزای الکی! از کی تا حالا یه تا کردن و برگرداندن آستین‌های t-shirt آدم یعنی ایده‌ی خلاقانه!؟ پس، من چی بگم با این sweat shirtام؟!

۷ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. همون در 08/08/05 گفت:

    وقتی نوشتی چهار ستاره مانده به صبح یاد دو قدم مانده به صبح افتادم و من چه قدر این محمد صالح اعلا رو دوست دارم ……..

  2. همون در 08/08/05 گفت:

    اه اه اه اه این قدر بدم می یاد از این وبلاگ هایی که تاییدیه می زارن…لوس …یخ ….

  3. همون در 08/08/05 گفت:

    خیلی خوبه که دوباره می نویسی اما نمی دونم دوباره رویا می نویسه یا ……….؟؟؟؟؟؟؟؟

  4. همون در 08/08/05 گفت:

    دوستت دارم نه به خاطر ان چه که هستی به خاطر ان چه که هستم وقتی که با تو هستم …..

  5. کارگر در 08/08/05 گفت:

    بله!!! ما تا اطلاع ثانوی لال می شویم!!

  6. محمد امین عابدین در 08/08/05 گفت:

    جهان عجیبی شده است…

  7. واصح در 08/08/05 گفت:

    چه با سلیقه!

دیدگاه خود را ارسال کنید