زندگی ِ رامین ِ عاشق ِ خانوادهدوستِ ثروتمندِ مهندس ِ همهچی تمام افتاده دستِ کارگزار مرگ و همهی فیلم هی به در و دیوار زدنِ رامین است برای زندگی. کارگزار مرگ به قدر بیست و چهار ساعت مهلت داده است به او تا یکی را بیابد واسه پیشمرگی، کسی که حاضر باشد جان بدهد برای خاطرش …
به جا مانده کلّی مشتاق کرده است مرا به زندگی … یک دلِ سیر زندگی کردن … هی یادِ فرشتهی مرگ کردن و هی عشقبازی با خیالِ کسی که میمیرم براش …