خوش اخلاق ِ جدّی ِ صادق ِ زیبای ِ با کمالاتِ ادبی و مراتبِ عرفانی باشد باقی پیشکش! ما زن ِ بسازی هستیم، نزند هم میرقصیم!
۹ دیدگاه نوشته شده است! »
2 بازتاب
- آگوست 26, 2008: موضوع شیرین ِ ازدواج و متعلّقات « چهار ستاره مانده به صبح
- آگوست 27, 2008: زمینهسازی برای ظهور آقا « چهار ستاره مانده به صبح
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- نقشههایی برای پیدا شدن
- این ماییم، ملتی تنها در آستانهی فصلی سرد
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
saeid در 08/08/26 گفت:
salam.sashtam esme khodamo search mikardam rsidam be in blog ke esme mano linke site akkasee o blogam inja bod.mer30 az lotfet.ama linki ke be aksam to sit akkasee dadi ro nadidam.linkesho baram mail koni khoshhal misham.khosh bashi
آقا فینگیلیش مینویسین فکر ما رو نمیکنین سواد خوندناش رو نداریم! توی اون قالب بلاگفا، سری اول ما از عکسهای قشنگ شما استفاده کرده بودیم برای وبلاگمون. تشکر. خیلی. ولی، متوجه منظورتون نشدم از لینک؟ کدوم لینک رو میخواین؟
آناهیتا در 08/08/26 گفت:
خب!اول اینکه زیبایی مهم نیستش!اینو شعاری نمیگم!ممکنه یه آدمی رو ببینی که زیبا رو نباشه اما خیلی صفات رو داشته باشه که ارزش زندگی کردن داشته باشه!و اینکه همسر زیبا خوب نیست!مخصوصا اگر زن حسودی باشی!اینو خیلی جدی میگم!سعی کن منطقی باشی !اینجوری که تو گفتی نمیشه ازدواج کرد !حالا شایدم شوخی بوده باشه!این خیلی مهمه که مرد معتقد باشه!اگر تو بخوای با عقاید کمی مذهبی هم باهاش زندگی کنی!مردی که مثلا به نماز پایبنده به خیلی چیزا پایبنده!بعدشم باید مستقل و خودساخته باشه!حالا مهم نیست خیلی پول هم نداشته باشه!چون اگه بفهمی خودساخته است و میتونه زندگی رو اداره کنه و پول در بیاره و قابل تکیه کردنه کافیه!مردی که اهل حرف باشه به درد نمی خوره!نباید سوسول باشه!مرد عمل پیدا کن رویا!نه کسی که دستش توی جیب باباش بوده!حتی اینکه تحصیلات عالی داشته باشه هم مهم نیست!مهم اینه که مرد باشه !انسان باشه!صادق باشه!مهربون باشه و خانواده دوست!این خلاصه ای بود از صفات یک مرد!!!
مررررسی آنااااااااااااااااااا
سارا کوانتومی در 08/08/26 گفت:
آناهیتا یه پا مشاوره ها. اومدم مسخره بازی در آرم، خجالت کشیدم، آخه این آناهیتا خانم تقریبا جای دختر منه.!
اون وقت شما فقط بلدی مسخرهبازی در بیاری. خجالت بکش. زود. اون وقت من حتماً باید مادرم رو بفرستم دم خونهتون تا اون فامیلتون رو بفرستی خواستگاری ما!!! یه کاری نکن بیام به مادر شوهرت بگم من رو از توی اینترنت پیدا کردیها. چشمک با :دی با خندهی زیاااااااد
آناهیتا در 08/08/26 گفت:
:d اخی من خیلی کوچولوام پس!اما فقط از لحاظ سنی!!!
دیگه بعد اما رو بذار به عهدهی تشخیص ما :دی
اين نيز بماند در 08/08/26 گفت:
“نزند هم میرقصیم”. جمله قشنگی بود با توجه به شناختی که نسبت به شما پیدا کردم میدونم که این جمله در مورد شما مصداق کامل داره.
آره؟ الان من که شما رو نمیشناسم. ولی، حدستون درسته. خیلی دقیقن اینطوریام.
یکی از همین حوالی در 08/08/26 گفت:
باشه … حالا که خیلی داری اصرار می کنی، یه قرار بذار همدیگه رو ببینیم!
من قصد ادامه تحصیل دارم ولی!
موضوع شیرین ِ ازدواج و متعلّقات « چهار ستاره مانده به صبح در 08/08/26 گفت:
[…] مانده به صبح در ادامهی زمینهسازی برای ظهور آقا (و پیشکشجاتهای دیگر) بچهها بیائید با هم خیلی دربارهی موضوع […]
saeid در 08/08/27 گفت:
ما هم آدم خوب رویٍ خوش رویٍ مهربان ٍ سر به هوای ٍ از همه بهتران ٍ هستیم که خیلی برای خودمان حال میکنیم.و همچنین از این وبلاگ های خوش حالو و خوش رو و خوش جمال.مرسی
زمینهسازی برای ظهور آقا « چهار ستاره مانده به صبح در 08/08/27 گفت:
[…] + باقی پیشکش! […]