چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

قول بده که خواهی آمد
اما هرگز نیا!
اگر بیایی
همه چیز خراب می‌شود
دیگر نمی‌توانم
این‌گونه با اشتیاق
به دریا و جاده خیره شوم
من خو کرده‌ام
به این انتظار
به این پرسه زدن‌ها
در اسکله و ایستگاه
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم؟

«رسول یونان»

۲ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. آزاده در 09/03/18 گفت:

    خیلی عالی بود ممنون

  2. چهار ستاره مانده به صبح در 09/03/18 گفت:

    هم‌نظرم با شما. خیلی عالی‌ست این شعر. ممنون از آقای شاعرش؛ رسول یونان

دیدگاه خود را ارسال کنید