از اینجا یک نگاهی بیندازید به مرد بیوطن (A Man Without a Country)، این یادداشت را «رابرت کاستون» نوشته و ته این کتاب هم آمده است (و آدم چی بگه وقتی روزنامهی ایران، عین اون رو به نامِ یکی دیگه چاپ میکنه؟). میپرسید چرا؟ خُب، من کورت ونهگات (Kurt Vonnegut) را نمیشناختم هنوز تا همین شمارهی روزنامهی ایران و همین یادداشت و بیشتر از شروعِ آن خوشام آمد تا این روزهای عید که خواندن کتاب قسمت شد و انصافاً جالب بود مجموعهی این مقالههای حکایتگونه با چاشنی خاطرههای شخصی نویسنده و شعر و جوک … ووو … به خصوصی یکی از این مقالههای آقای کورت با عنوان «درس داستاننویسی» و البته آن اشارهی آقای کورت به حرفِ «آلبر کامو» که گفته است: “ فقط یک مسئلهی واقعن جدی وجود دارد، آن هم خودکشی است. “ و بعد، موضوع وقتی جالبتر میشود که در سالشمار زندگی خودِ کورت میخوانیم او سابقهی دست یازیدن به خودکشی را هم در پروندهاَش دارد علاوه بر آن دو بار ازدواج کردن و طلاق گرفتن و با کلّی ویژگیهای شخصیّتی دیگر که جدای لحن و نثرش، خواستنیتر میکند این بشر را.
نوشتهی کورت ونهگوت، ترجمهی پریسا سلیمانزاده، زیبا گنجی، تهران: نشر مروارید، ۱۳۸۶، چاپ اوّل، ۱۳۸ صفحه، قیمت ۳۳۰۰ تومان
مرتبط؛ مرد بیوطن در آدینهبوک، وبلاگ تجربههای آزاد و آبی، خاکستری، سیاه + خبرگزاری کتاب
حسن فرهنگي در 09/04/05 گفت:
ممنونم. پیش تر نوشتم که امیدوارم تو نیز سال خوبی داشته باشی با رضامندی بیشتر و دوستت دارم دیگران و سرشاری در حوزه ی هنر. اما ارسال نشد. چرا پیام گیر تو اینقدر حساس است نمی دانم.
چهار ستاره مانده به صبح در 09/04/05 گفت:
خواهش میکنم. شما همیشه محبت داشتین نسبت به من با مهر. کلن همهچیمون به همهچیمون میآد. من از طرف این کامنتدونی معذرت میخوام.
آشنا در 09/04/05 گفت:
سلام . فرارسیدن سال نو برشما مبارکباد . تحلیل شما & انسان را نسبت به مطالعه و دیدن آثار هنری مشتاق می کند .وبلاگ بسیار پرمحتوایی دارید . از اینکه ارج نهادن به قلم را توام با اندیشه و عمق فکری و نگاه کنشگر می پسندید . به شما تبریک می گوییم . چه خوب است که همه ما در عرصه فرهنگ واجتماع تنها یک مصرف کننده صرف نباشیم . بنظرمن عرصه وبلاگ نویسی هم وادی بسیار حساسی است که ظرافتهای خاص خود را می طلبد .ن در نوشته های شما نوعی واقع بینی و پخته گی را احساس کردم .حیطه فعالیت من هم بیشتر ادبیات نمایشی و تئاتر ( نویسنده و کارگردانی ) است اما فارغ التحصیل علوم سیاسی و علاقه مند به تداوم راه روشنفکری دینی هستم . بهرحال با عنایت به نوشته های ارزشمندتان که در آنها دغده های مشترکی میانمان بنظرم می آید ، شما را به دیدن وبلاگ حقیرم دعوت می کنم . امیدوارم که در آینده بتوانیم از نظرات هم جویا شویم .
یاحق