چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«کلمات قشنگی هستند، مگر نه؟ منظورم کلماتی است که معنای واقعی ندارند. من با کلمات قشنگ بزرگ شده‌ام – مثلاً کلمه‌ی درد. مادرم هیچ‌وقت خشم‌گین یا ناامید یا ناشاد نیست. او «درد» دارد. تو هم خیلی از این جور کلمات داری. در مورد تو گمان می‌کنم این یک بیماری حرفه‌ای است. وقتی من روبه‌رویت ایستاده‌ام و تو می‌گویی که دلت برای من تنگ است، من مشکوک می‌شوم.»

+ سونات پاییزی (Höstsonaten)

۱ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. آينه هاي ناگهان در 09/04/09 گفت:

    بخدا دلتنگی برای دیگرا هییچ چیز عجیبی نیست. من همیشه دلم براش تنگه ولی خودش باور نمی کنه

دیدگاه خود را ارسال کنید