آمده بودی برای خداحافظی* از این مجموعه داستانهای لاغرِ کمصفحه است با جلد قرمز که رویاش طرحی از یک زن و مردِ جوهریست، به رنگِ سیاه. نویسندهاش هم خانومی به نام میترا صادقی که من قبلتر ازش چیزی نخواندهام و حتّا اسمش را نشنیده بودم. از این کتاب هم بهواسطهی یادداشتِ آقای جزینی باخبر شدم و خُب، از داستانهای خانوم صادقی دو، سه تا را دوست داشتم.
کتاب مجموعهایست از سیزده داستانِ کوتاه که بهنظر من «لابد زنی هنوز روی غسالخانه خواب است» بهترین داستانِ آن است. راوی این داستان زنِ جوانیست که در غسالخانه منتظر است تا غسل شود و بعد هم سنگسار. وقتِ خواندنِ داستان مو بر تنام سیخ شده بود بس که نویسنده داستان را خوب تعریف کرده است. زنِ راوی از سوی شوهرش نادر متهم است به ز.ن.ا و دادگاه حکم نهایی را صادر کرده درحالیکه زن قربانی ِ شکاکیّتِ همسرش است و حتّا وقتیکه نادر به قاضی میگوید دروغ گفته و فقط خیال کرده مردی را دیده با زنش و … متهم ترجیح میدهد حرفی نزند و درسکوت، بمیرد بس که زجر کشیده از دستِ شوهرش و جانش به لب آمده از این همه رنج و به قولِ خودش «گاهی وقتها توی زندگی، آدم راضی به مرگ میشود، شکلش فرقی نمیکند.»
«آمده بودی برای خداحافظی» هم داستانِ خوبی بود در حاشیهی جنگ که راوی آن نیز زنیست به نام اَوین که شوهرش پاسداری اسیر است و زندانبان کسی نیست مگر عشقِ سابقِ زن، شوان. پسرکُردی که دوستِ برادرِ اَوین بوده و عضو یکی از گروهکهای سیاسی و ….
«سفر به تاریکی» هم دربارهی جنگ است و هماینطور داستانِ «سهشنبهها کسی به قبرستان نمیآید». این داستان از زبانِ زنی روایت میشود که همسرش شهید شده و بعدتر با همرزمِ شوهرش، حمید ازدواج میکند امّا همهی فکر و ذکرش با آن شهید است و ….
از باقی داستانهای کتاب «حرف تازهای دربارهی عشق» دربارهی زن نویسندهایست که بعد از مدّتها دوباره با عشقِ قدیمش روبهرو میشود؛ فرهاد نامی که از غربت به وطن برگشته و این موضوع باعث میشود تا زن ماجرای خودش با فرهادش را در یادداشتهای روزانهاش بنویسد. بعد یک آقا فرهاد دیگری هم در داستانِ «پلاک ۳۱» نقش دارد. راوی این داستان هم زنیست که مثلن الکی شماره تلفنی را میگیرد و با زنِ دیگری ارتباط برقرار میکند، دوست میشود، به خانهی او میرود و هی نزدیکتر، صمیمیتر و حالا این زنِ دوّم کیست؟ انگاری مادر این فرهاد که زن عاشقِ اوست و ….داستانِ «عشق توی فنجان قهوه» هم از زبانِ زنی روایت میشود خیالباف و قصّهپرداز که داستانِ آشنایی خودش با مردی عتیقهفروش را تعریف میکند که دل در گرو عشقِ او دارد درحالیکه خودش شوهر و دو بچّه دارد و …
پیشنهاد میکنم کتاب را حتماً بخوانید. ارزش یکبار خواندن را دارد بهخصوص همآن داستان «لابد زنی هنوز …».
*تهران؛ انتشارات ثالث. چاپ اول ۸۸٫ ۸۰ صفحه. قیمت: ۲۰۰۰ تومان.