برای تو
نه
هرگز شب را باور نکردم
چراکه در فراسوهای دهلیزش
به امیدِ دریچهیی دل بسته بودم.
«احمد شاملو»
شروع یک رؤیای نو
برای تو
نه
هرگز شب را باور نکردم
چراکه در فراسوهای دهلیزش
به امیدِ دریچهیی دل بسته بودم.
«احمد شاملو»
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»