چطور میشود قلبی را پنهان کرد
که این همه عاشق است
غلامرضا بروسان
توی زندگیام خیلی جنگیدهام، ولی هیچوقت برای داشتنِ یک مرد مبارزه نکردهام. خوابش را هم نمیدیدم، ولی هنوز خوشحالام. خوبام. شدهام یک سربازِ کوچکِ بیسلاح در برابر سپاهی عظیم و مقتدر و خیال نمیکنم. مطمئنام سرنوشتِ دیگری ندارم.
* از ترانهی چتر، آناهیتا مستأجران
سمانه در 12/02/08 گفت:
هرگز بی عشق نزیستهام
من در تمام سالها
عشق را
چونان رازی
در دستهایم گره کرده بودم
و سراسیمه
از هر کلیدی میگریختم
با هیچکس اطمینان نشستن نبود
من مشت عشق را
در آغوش تو
باز کردم
(مریم ملکدار)
خوشا این مبارزه… 🙂
چهار ستاره مانده به صبح در 12/02/12 گفت:
ممنونم سمانه جان 🙂
مهسا در 12/07/16 گفت:
عالی بود.مرسی