درینگ … دررررررینگ … درررررررینگ … تلفن می زند. سلام و علیک و خنده و تعارف و حرف و … می گوید هر کسی رفته سیِ خودش. تنهاست. خسته شده از کتاب، وبلاگ، فیلم، … این تفریحات سالم ِ معمولِ همیشه! می گوید دختر ما الان باید توی خیابون ولیعصر، کافی شاپ های روبروی جام جم، پارک ملت باشیم! نشستیم کنج خونه. هی مثبتیم فقط! این وسط صدای خنده های ماست لابه لای این حرفها که حکایتِ …
دست آخر می گوید خیالش راحت شده! پس فقط خودش نیست که این وضعیت را دارد. می خندم. هی یادِ این تفریحاتِ خودم می افتم؛ مثلن، زهره اینجا باشد و برویم هی توی همان چند مغازه مشخص. لباس و کیف ها رو نگاه کنیم. راستۀ همان خیابان مستقیم را بگیریم؛ از سمت راست برویم، از سمت چپ برگردیم. شیرموز یا آب طالبی بخوریم. … ووو … می خندد. می گوید: پس مثل همدیگه است اوضاع مون. ناراحت نکنم خودم رو.
خب، ما هم خسته می شویم از اینکه همش مثبتیم! عینهو خانوما سر ساعت می رویم، سر دقیقه برمی گردیم! مهمونی نمی ریم. رقص بلد نیستیم. پسربازی نمی کنیم. کتاب می خونیم. می نویسیم. می رویم کلاس زبان به تکفکیک جنسیت. حواسمون هست آسته بریم، بیایم گربه شاخمون نزنه! سریالای تلویزیون رو نگاه می کنیم فقط. ماهواره نداریم. بی خیال فیلمای روز دنیا، چسبیدیم به شرکت رسانه های تصویری! فحش نمی دهیم. با نامحرم صنمی نداریم! حتا خیال باطل هم از هزار فرسخی ذهن ما نمی گذارد. هی التماس دعا و محل قرارمون هم امامزاده صالح و سفر هم که بریم فقط مشهد و هی نگاه می کنیم به شیشه مغازه هاشم آقا ببینیم کی دوباره کاروان داره واسه … تازگی، بین خودمون مُد کردیم، فرهنگسازی کنیم چت اَخه! وبلاگ چِخه! بر پدر و مادر این همه لعنت! آدم باید درس بخونه. دکتر بشه. به مردم و جامعه خدمت کنه … ووو …
پ . ن )؛ دلمان بیشتر از این حرفا ناسالمی می خواهد. این حرفای ناسالم رو به سالم ترین شکل و شیوه ممکن نوشتم. خودتون تا تهش برید دیگه! ولی خب، می گن درد هم داره! حواستون باشه!
سارا در 08/08/05 گفت:
مرســــــــــــــــــــــــــــــى! این پیوست درستش کرد. راست میگی خستــــــــــــــــــه شدیم. وای وای! ………..
دیبا در 08/08/05 گفت:
سلام
عالی بود… مرسی
با تبادل لینک موافقی؟
همفری بوگارت در 08/08/05 گفت:
۱٫ با کافی شاپای روبروی ولیعصر اصلا حال نمیکنم اصلا.
خواستی بری برو اسکان
۲٫ یعی اینقدر مثبتی تو
۳٫ کیس خوبی هستی واسه خواستگاری
چهار ستاره مانده به صبح؛
" راستی منظور من از جام جم این بود که شبای جمعه اونجا با هم آشنا می شن، می رن sfc شام می خورن و بعد می رن با هم خونه. اونجا شبای جمعه پاتوق همین کاراست! "
عین اس ام اس دوست عزیزم رو برای شفاف سازی منتقل کردم اینجا. من حتا نمی دونستم شبای جمعه اونجا چه خبره! [گریه] می بینی من چقدر مثبتم![گریه]
خیاط در 08/08/05 گفت:
دامون تو که قصد ازدواج نداشتی
رؤیا نگو این حرفها رو، ملت باور می کنن!یادت نیست تو هم بالاخره شروع کردی؟
چهار ستاره مانده به صبح؛
بانو جان داشتیم!!! خب، قصد کرده حالا! امر خیر است. چرا که نه! دختر به این خانومی… مثبتی …
ما هم شروع می کنیم تا ببینیم چه می شود!!!
هومن - گندم در 08/08/05 گفت:
میگن قدر جوانی را بدون همین چیزاست دیگه
چهار ستاره مانده به صبح؛
می گن …؟ اما کو گوشِ شنوا آقا
مهرگان در 08/08/05 گفت:
منم عین خودت مثبتم
تو برو اگه جیز نبود
مارو هم خبر کن
چهار ستاره مانده به صبح؛
به روی چشم
عادله در 08/08/05 گفت:
بابا مثبت !
بابا دختر خوب !
بابا …
نوشین17 در 08/08/05 گفت:
چه خبره اینجا (همین کامنت دونی) بحث ، بحث ٍ امر خیره به سلامتی ایشالا
نوشین17 در 08/08/05 گفت:
عیب نداره رویا جان آدم اصولا هرچه قدرم مثبت باشه یه وقتایی هوای ناسالمی به سرش میزنه این اصول آدمی زادیه
خاطره در 08/08/05 گفت:
دوستت دارم بچه مثبت …
چون منو یاد ساده لوحی های چند سال پیشم میندازی!
چهار ستاره مانده به صبح؛
من بیشتر …
سارا در 08/08/05 گفت:
ا ا ا…..
عجب شباهتی! البته دیگه در حد موسسه ی رسانه های تصویری نه! ولی با ماهواره
اصلا حال نمی کنم…وقت هدر دادن و…یه به نظر من!
ولی این مثبت بازی هم در نوع خودش عالمیه!
چهار ستاره مانده به صبح؛
اون هم چه عالمی …
خاطره در 08/08/05 گفت:
اون فیلمنامه هم اگه بدونی چقدر زیاده… یادم نرفته ها!
یه چیز دیگه…همفری بوگارت و همه اونایی که زن افتاب مهتاب ندیده میخوان بگیرن رو بیخیالش شو…چون از همینش معلومه که چقدر هفت خطن و اند منفی روزگار!!