چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

تا اینجای مصیبت نویسنده بودن، هر چه خوانده‌ام تأکید بر این بوده که برای نویسنده‌ی بزرگی شدن باید انسان بزرگی باشد آدم! مثلن، اسلون ویلسون معتقده که؛ “برای نویسنده بودن نه دهم کار، داشتن فکر و احساس کامل، و یک دهم آموختن شیوه‌ی نوشتن است.” ص ۳۵ یا نیکلای آستروفسکی می‌گه؛ “یک نویسنده‌ی جوان آن‌گاه بدل به یک نویسنده‌ی توانا می‌شود که انسان بودن را در وجود خویش پرورانده باشد. یک‌روزه نمی‌توان به سر حد کمال رسید. ممکن نیست. با یک جمله نمی‌توان به میراث عظیم گذشته تسلط یافت. چنین تسلّطی نیازمند پای‌فشردنی یک‌ریز و کوششی فراوان و خستگی‌ناپذیر است. امّا، بهره‌ی این کوشش، چیرگی بر آن سختی‌ها، شادکامی دل به لرزه درآوری است.” ص ۱۱

دیدگاه خود را ارسال کنید