راجرز هم از نتیجهی تحقیق شگفت زده شده بود. من امّا، بیشتر کُفری بودم! موضوع این بود که نتیجهی پژوهش نشان میداد محیط خانوادگی ارتباط زیادی با رفتار بعدی افراد ندارد.
من نمیتوانستم درستی تحقیق راجرز را بپذیرم. شوخی نبود که! صحّت نتیجهی این پژوهش یک معنی بیشتر نداشت که همین معنی ساده برای من بسی اسفناک بود. در این صورت من باید میپذیرفتم که تمام تلاشهای صادقانهاَم برای تغییر شرایط زندگی مراجعانم کشک بوده است! یک مُشت خدماتِ بیهوده و بیفایده … طفلکی خانوم مددکار رؤیا!
راجرز میخواست با رتبهبندی یکسری عوامل بیرونی (شامل محیط خانوادگی کودک، بهداشت، رشد عقل، عوامل اقتصادی و فرهنگی، زمینههای اجتماعی و تحصیلی) و یک عامل درونی (خودفهمی یا خودبینشی) رفتار کودکان بزهکار را پیشبینی کند.
انتظار من و راجرز این بود که محیط خانوادگی و تجربههای اجتماعی ارتباط زیادی با رفتار بزهکارانهی بعدی داشته باشد امّا، … تصوّر هر دوی ما نقش بر آب شد! عاملی که با بیشترین دقّت، رفتار آتی را پیشبینی کرد، خودبینشی بود.
خودفهمی یا خودبینشی کودک شامل پذیرش خود و واقعیّت و همچنین، مسئولیّت برای خود و خویشتن است. یعنی، نگرشهای درونی مربوط به خود یا خویشتن در پیشبینی رفتار مهمتر از عوامل بیرونی است. یعنی، خانوم مددکار رؤیا، شما در همهی این مدّت اشتباه کردی، اشتباه!
آرزو در 08/09/30 گفت:
عیدت مبارک رفیق
ممنونم دوست جان. عید شما هم مبارک
آرزو در 08/10/01 گفت:
بسی بسیار تر از من، نخوابی شما هم یه وقت ها!!!
برام دعا کن خیلی دوست جان.
سارا کوانتومی در 08/10/01 گفت:
من هم نمیتونم بپذیرم. قبول نیست. خانواده و محیط خیلی نقش دارن. ندارن؟؟
نه عزیزم. اینقدر که ما خیال میکنیم نقش ندارن. حالا بیشتر توضیح میدم دربارهی فکرای راجرز و نظریههاش. به نظر من راجرز حرف حساب میزنه و خود آدم همیشه عامل مهمتری هستش.