چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

راجرز، خواهش می‌کنم شما دیگر نه! چرا راه دور؟ نشان به آن نشانِ «فرایند ارزش‌گذاری وجودی»۱ که خودت داعیّه‌اَش را عَلَم کرده‌ای. آقا هر تجربه‌ای ارزش ندارد! رویدادهای بسیاری در زندگی رُخ می‌دهند که با همه‌ی ناخوشایندی ظاهری، زندگی آدم را به خیر رهنمون می‌شوند ولی، وقایعی از این دست که شبِ قبل برای من پیش آمد، حتّا نفس‌اَم را تنگ می‌کنند! چه انتظار ِ تاب و توان که والله، دیگر طاقت ندارم من! ارزش مثبتی هم نمی‌بینم در دَم‌خور بودن با عدّه‌ای! ترّقی من در تنهایی است.

۱ . organismic valuing process

دیدگاه خود را ارسال کنید