چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

کلمه، کلمه، کلمه
آن‌وقت / دختر
بر لیوان آبی که دم دستش بود ….. وردی دمید
دودی بلند شد از کلمات و به هوا رفت
معطل کلمه‌ای بودم ….. بودی ….. بود
………………………………………………. ولی تو
تو فقط برای نبودنْ ….. نبود …… آفریده شده بودی

«علی باباچاهی»
بخشی از شعر «کلمه به کلمه»
از کتاب «پیکاسو در آب‌های خلیج‌فارس»، نشر ثالث

دیدگاه خود را ارسال کنید