ششم؛ سمعی و بصری + کتاب
از میان فیلمهایی که دیدهام با علاقهی فراوان به «پرندهی خارزار»، دیپلم افتخار و سیمرغ ِ بهترین فیلم را مشترکن تقدیم میکنم به دو فیلم «کارگران مشغول کارند» و «چه کسی امیر را کشت؟» البته با شیفتگی زیاد نسبت به «بهرام رادان» در «سنتوری» (*-: هوارتا)
در باب ترانه و آهنگ و صدا و این حرفها، اینقدر یادم میآید که وقتِ شنیدنِ «نازی نازی» ی «سعید آسایش» کلّی خندیده بودم و بابتِ آوازی که «همایون شجریان» خوانده بود با شعری از «سیمین بهبهانی» دریا دریا گریسته بودم …
اگر آن کتابهای روانشناسی و جامعه شناسی و دوبارهخوانیهایم را بیخیال شوم، از میان کتابهای داستان و رُمان که در سال ۱۳۸۶ خواندهام با تقدیر از «ابوتراب خسروی» بابت «اسفار کاتبان»، دیپلم افتخار و سیمرغ ِ بهترین کتاب را میدهم به «مهدی یزدانی خرّم» بابت رُمان فوقالعادهی «به گزارش ادارۀ هواشناسی؛ فردا این خورشیدِ لعنتی …» بس که دوستداشتنی و زیبا و به طرزی غریب و دیوانهوار نوشته بود داستانش را. (*-:)
همین منٍ ساده در 08/08/05 گفت:
پارک وی اصلا قشنگ نبود