هر کسی بدبختی خودش را دارد. اینجا تنها جایی است که آدمها با هم برابر هستند.*
پی.نوشت ۱)؛ جملهی اصلی این است؛ هر کسی بدبختی خودش را دارد. اینجا تنها جایی بود که آدمها با هم برابر بودند.
پی.نوشت ۲)؛ از من بعید است که، نشسته باشم یک رُمان را خوانده باشم و کتاب هم امانتی باشد و یعد، بیشتر از ده صفحه یادداشت برداشته باشم بدون شمارهی صفحه. گفتم که بعید است ولی حالا که شده و دیگر کاری نمیشود کرد!
پی.نوشت ۳)؛یادم هست که قصّهی * طوبا و معنای شب (نوشتهی شهرنوش پارسیپور، تهران: نشر البرز، چاپ چهارم ۱۳۷۲) را دوست داشتم. رُمانِ زنانهی پُررنجِ خوبی بود.
مرتبط:
+ شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه
+ نقد کتابهای «طوبا و معنای شب» و «زنان بدون مردان»
+ مروری بر موفّقیّت کتاب طوبا و معنای شب
+ طوبا و معنای شب در سایت سخن (سایت کتاب و نشر الکترونیک ایران)
+ طوبا و معنای شب (دربارهی این رُمان در یاهو ۳۶۰)
+ طوبا و معنای شب در فهرست کتابها و مطبوعات ممنوعه در ایران (یعنی چی؟ پس من چهطوری خوندم این کتاب رو؟ توی کتابخانه هم دیدم که دارند این کتاب رو. داستان این فهرست چیه پس؟)
+ نگاهی بر طوبا و معنای شب (شهرزاد نیوز)
+ رمان طوبا و معنای شب در مجلهی اینترنتی پرواز + BBC persian
<>
طوبا و معنای شب در چهار ستاره مانده به صبح؛
+ مردی که روش زن شدن را میدانست
+ در جمع
روزها و سوزها در 08/12/05 گفت:
اول آبی بود این دل، آخراما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد
آفتابی بود ،ابری شد، ولی باران نداشت
رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد
صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه
آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد ؟
بعد هم تبعید و زندان ابد شد در کویر
عین مجنون از پی لیلی بیابانگرد شد
قیصر امین پور
به روزم .می خواهم ۳۰ ثانیه چشمانمان را ببندبم …و دنیای آنان را تماشا کنیم …
کتاب خوبی را معرفی کرده اید .ممنون.
لاله در 08/12/05 گفت:
یادش به خیر ، زنان بدون مردان رو سال های دبیرستان بودم که خوندم . اونم با چه وضعی !! یواشکی ، دور از چشم مامان !!! اهل بیت ما اون وقتا با این خانم که به نظرشون حرفاش و نوشته هاش هیچم در شان یه خانوووووووم نبود ، یه کم مشکل داشتن که ظاهرا ریشه هاش برمی گرده به جوونی های خودشون … من هم که اوووووه وای به وقتی که از چیزی منعم می کردن !!! خلاصه هم زنان بدون مردان رو خوندم هم یکی دو تا کتاب بهتر از اون رو !!!!